پارت:۲۲

پارت:۲۲


#ازدواج_اجباری🦋>


⚠️این داستان هنوز ادامه دارد⚠️


اه جیمین بس کن
........_
جیمین کلا لباسام رو دراورده بود خودش هم کامل ل...خت بود منو خوابوند رو تخت و فکم،لبام،ترقوه،گردنم کیس مارگ هایه پرنگ گذاشت همینجوری کم کم رف پایین شکمم رو بوسه هایه نرمی میزد رون پام رو گاز گرف
اه جیمین بسه
_ششش فقط برایه ددی ناله کن
جیمینا نکن لطفا
........_
کم کم رف سمت پو..................................صیم
جیمین نکن
_ششش بزار کارم رو کنم میخوام بهشتتو تست کنم
جیمینااااااا ولم کننن
اهه......جیمینا ولم....اه کن
........_
جیم.........

میخواستم حرف بزنم که ۳ تا انگشتشو کرد ت.....وم

اهه جیمیمنننن
درد دارههههههه..............


اههه تند ترررر ددی دا....دارم میاممممم
_بیا برا ددی بیا
اهههه
_افرین بیب
_بیب ددی بهت حال داد توهم به ددی حال بده.......برا ددی صا.......ک بزن
جیمینا نکن من حالت تهوه میگیرم
_اعا برات بد میشه اگه به حرفم گوش ندی
جیمی........میخواستم حرف بزنم که کل حجمشو کرد تو دهنم
_افرین کوچولوم اهه
اه میکشید با صدایه بمش کشنده بود برام
_اههه
یهو یه چیزی تو دهنم ریخت میخواستم تف کنم که گف قورتش بدم
_بخورش
یاا نمیتونم
_برا خودت بد میشه
بزار بد بشه .......میخواستم تف کنم که دستشو گذاشت جلو دهنم و نزاشت تف کنم
_برو دراز بکش رو تخت
+اهه ولم کننننننن
_باشه پس خودم میخوابونمت....پرتش کردم رو تخت هرچی میخواست بره ولی نتونست دستش رو با کمربند بستم
+جیمین ولم کن توروخدا
_شششششش
+جیم......
+تاخواستم حرف بزنم روم اروم وزنشو انداخت رو و با لبام باز میکرد و کم کم واردم کرد
+اههه جیمیناا
_هوممم
+درد داره اروم تر حیوون (زنیکه...)
_اوم حالا که گفتی حیوون ببخشید
+اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
(بعد چند دقیقه چیز شدن.......)
لباسامون رو پوشیدیم رفتیم پایین


(برید خونه هاتونننم)