کینه ای🎧
کینه ای🎧
part:⁴
ارسلان
بعد از اینکه دیانا رو رسوندم رفتم شرکت
یک ساعت تو شرکت بودم و کارای اداری رو انحصام دادم و خیلی رو مخ بود
بعد از تموم شدن کارام کتمو گرفتم و رفتم خونه
رسیدم خونه نیکا و دیانا اشپز خونه بودن و داشتم با مهشاد صحبت میکردن
_سلام؛اینجا چکار میکنید
_سلام ارسلان داشتم دیانا رو با مهشاد اشنا میکردم
_اها باشه دیانا بیا دنبالم
_باشه
دنبال ارسلان دکل دکل راه افتادم و رفتیم تو اتاق
_خب ببین چی میگم فردا باید عقد کنیم اماده ایی دیگه
_اره فردا ساعت چند میریم
_ساعت ۱ بعد از اینکه از شرکت اومدم خونه
_صی.غه نامه اماده شده
_نه ولی چند روز دیگه اماده میشه
بعد اینکه حرف اخرشو زد خیلی استرس داشتم یعنس اگه صی.غه ناممون درست بشه هرشب باید باهاش س.ک.س کنم و این قضیه رو مخ تر از چیزی بود که فکرشو میکردم
این فکرای بدو از تو سرم بیرون کردم
جلوم بدون اینکه خجالت بکشه لباسشو در اورد و شلوار و ش.ر.تشو در اورد و لخت رفت تو رخت خاب
_توهم میخای بخابی؟؟اگه میخای بخابی لخت شو
_ن...نه میرم پیش بچه ها
_بش
از اتاق اومدم بیرون و یه حسه خجالت بهم دیت داد یعنی من شبا باسد با این لخت بخابم همونجور که خودش گفت دیگه ازین بدتر نمیشد
ولی خب تا صی.غه نامه کامل نشه نمیتونه صی.غه کنه پس خیالم راحت شد
...................
بقیه پارات فردا:)🐈💜
part:⁴
ارسلان
بعد از اینکه دیانا رو رسوندم رفتم شرکت
یک ساعت تو شرکت بودم و کارای اداری رو انحصام دادم و خیلی رو مخ بود
بعد از تموم شدن کارام کتمو گرفتم و رفتم خونه
رسیدم خونه نیکا و دیانا اشپز خونه بودن و داشتم با مهشاد صحبت میکردن
_سلام؛اینجا چکار میکنید
_سلام ارسلان داشتم دیانا رو با مهشاد اشنا میکردم
_اها باشه دیانا بیا دنبالم
_باشه
دنبال ارسلان دکل دکل راه افتادم و رفتیم تو اتاق
_خب ببین چی میگم فردا باید عقد کنیم اماده ایی دیگه
_اره فردا ساعت چند میریم
_ساعت ۱ بعد از اینکه از شرکت اومدم خونه
_صی.غه نامه اماده شده
_نه ولی چند روز دیگه اماده میشه
بعد اینکه حرف اخرشو زد خیلی استرس داشتم یعنس اگه صی.غه ناممون درست بشه هرشب باید باهاش س.ک.س کنم و این قضیه رو مخ تر از چیزی بود که فکرشو میکردم
این فکرای بدو از تو سرم بیرون کردم
جلوم بدون اینکه خجالت بکشه لباسشو در اورد و شلوار و ش.ر.تشو در اورد و لخت رفت تو رخت خاب
_توهم میخای بخابی؟؟اگه میخای بخابی لخت شو
_ن...نه میرم پیش بچه ها
_بش
از اتاق اومدم بیرون و یه حسه خجالت بهم دیت داد یعنی من شبا باسد با این لخت بخابم همونجور که خودش گفت دیگه ازین بدتر نمیشد
ولی خب تا صی.غه نامه کامل نشه نمیتونه صی.غه کنه پس خیالم راحت شد
...................
بقیه پارات فردا:)🐈💜
۴.۶k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.