پارت⁷
÷هیییی یوریییی چیکار کرد
×چیشد ی لحضه صداتون نیومد
÷ی کاری کردین بگوووووو دیگهههه
×دختره ی احمق الان از کنجکاوی میمیرممم بگو دیگههه
+ا..اون منو بوسید!دوباره(دوباره رو اروم گف)
×چییییییییی بوسیدتتتتتتت عرررررررر
÷اوههههه مایییی گاددددددد
ویو پسرا(وای من خیلییی خرم یبار میگم ویو همه یبار ویو پسرا 😂🔪)
&خببب بگو بینم چیکارکردی
$یکاری کردی
-باباااا چیکار قراره کنم ول کنین میخام برم توی پایگاه ول کنین
&تا نگی نمیزارم بری
$عاره بگو.
-اهههههه بابااااا بوسیدمش ول کنیننن دیگه
شوگا همونطور پسرا رو ک ت شک بودن کنار زد و رفت داخل
ویو یوری
داخل اتاق با دخترا بودیم
÷راستی قراره با پسرا بریم شهربازی میای
اگ نمیرفتم شوگا ام میموند پس گفم
+عاره
همه اماده شدیم و ب سمت شهر بازی رفتیم
.
.
÷سوار فیریزبی بشیم؟
×عارههه
+با اینک میترسم ولی عاره
$&عاره
-بریم
وقتی سوار شدیم پایینو ک دیدم ترسیدم و خاستم بگم میخام برم پایین ک شروع ب حرکت کرد خیلی ترسیدم ک شوگا دستمو گرف و کنار گوشم گف
-نترس من پیشتم..
نمدونم چرا ولی احساس امنیت کردم و دیگه ترسمو فراموش کردم
همه بعد از کل بازی رفتیم پایگاه و من زودتر از همه لباسامو پوشیدم و رفتم اتاق و خابیدم ک شوگا هم اومد و رو ب من خابید
-یوری
+..هوم
-خدایی روم کراشی؟
+هوم
-من هنوزم باورم نمیشه ت روم کراش داری!+عاههه چقد خابم میاد و خابیدم
(۵ روز بعد)
ویو یوری
توی این۵روز هیچ اتفاقی نیوفتاد و همه چی خوب بود
دینگگگ دینگگگگگگگگ(صدای در😂🤣)
÷منننن واااا میکنممممم
+×$&-اوکککک
÷اوههه مدیر چوی صلام
همه اومدیم دم در و با مدیر چوی صلام کردیم
+مدیر بیاین توی پایگاه
¥ن ن فقد اومدم بگم ک هفته دیگه مسابقس پس خوب تمرین کنید
×÷+-$&چشم
¥خبببب خدافس
&$×+-÷خدافس
مدیر رفت و ماهم رفتیم داخل پایگاه...
شرط برای پارت بعد:۱۲لایک
×چیشد ی لحضه صداتون نیومد
÷ی کاری کردین بگوووووو دیگهههه
×دختره ی احمق الان از کنجکاوی میمیرممم بگو دیگههه
+ا..اون منو بوسید!دوباره(دوباره رو اروم گف)
×چییییییییی بوسیدتتتتتتت عرررررررر
÷اوههههه مایییی گاددددددد
ویو پسرا(وای من خیلییی خرم یبار میگم ویو همه یبار ویو پسرا 😂🔪)
&خببب بگو بینم چیکارکردی
$یکاری کردی
-باباااا چیکار قراره کنم ول کنین میخام برم توی پایگاه ول کنین
&تا نگی نمیزارم بری
$عاره بگو.
-اهههههه بابااااا بوسیدمش ول کنیننن دیگه
شوگا همونطور پسرا رو ک ت شک بودن کنار زد و رفت داخل
ویو یوری
داخل اتاق با دخترا بودیم
÷راستی قراره با پسرا بریم شهربازی میای
اگ نمیرفتم شوگا ام میموند پس گفم
+عاره
همه اماده شدیم و ب سمت شهر بازی رفتیم
.
.
÷سوار فیریزبی بشیم؟
×عارههه
+با اینک میترسم ولی عاره
$&عاره
-بریم
وقتی سوار شدیم پایینو ک دیدم ترسیدم و خاستم بگم میخام برم پایین ک شروع ب حرکت کرد خیلی ترسیدم ک شوگا دستمو گرف و کنار گوشم گف
-نترس من پیشتم..
نمدونم چرا ولی احساس امنیت کردم و دیگه ترسمو فراموش کردم
همه بعد از کل بازی رفتیم پایگاه و من زودتر از همه لباسامو پوشیدم و رفتم اتاق و خابیدم ک شوگا هم اومد و رو ب من خابید
-یوری
+..هوم
-خدایی روم کراشی؟
+هوم
-من هنوزم باورم نمیشه ت روم کراش داری!+عاههه چقد خابم میاد و خابیدم
(۵ روز بعد)
ویو یوری
توی این۵روز هیچ اتفاقی نیوفتاد و همه چی خوب بود
دینگگگ دینگگگگگگگگ(صدای در😂🤣)
÷منننن واااا میکنممممم
+×$&-اوکککک
÷اوههه مدیر چوی صلام
همه اومدیم دم در و با مدیر چوی صلام کردیم
+مدیر بیاین توی پایگاه
¥ن ن فقد اومدم بگم ک هفته دیگه مسابقس پس خوب تمرین کنید
×÷+-$&چشم
¥خبببب خدافس
&$×+-÷خدافس
مدیر رفت و ماهم رفتیم داخل پایگاه...
شرط برای پارت بعد:۱۲لایک
۱۰.۵k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.