jimin
تک پارتی
( درخواستی )
ا/ت ویو : صبحا با بدن درد از خواب پا میشم. فکر کردن بهش بدنمو میلرزونه . اون خیلی کتک بدی بهم میزنه. پاشدم و براش صبحونه درست کردم. میدونستم اگه اینکارو نمیکردم کتکایی محکم ترین ازش میخوردم . بعد صبحونه ، پماد برداشتم و جاهایی که کبود شده بود رو پماد زدم.
ا/ت: توی اتاق نشسته بودم که حکم در به هم کوبیده شد. فک کنم رفته شرکت بعدش پاشدم و براش ناهار درست کردم و خوابیدم...
پرش زمانی به 1 ساعت بعد..
ا/ت ویو : با کوبیده شدن در از خواب بیدار شدم. سریع خودم و جمع و جور کردم که دادش رفت توی هوا
جیمین : ا/ت، ا/ت( داد) کجایی؟
ا/ت : چیه از من چی میخوای؟؟
جیمین برای من زبون دراز شدیا.( داد)
ا/ت ویو : با ترس جوابشو دادم و برای اینکه دوباره کتکم نزنه گذاشتم بهم زور بگه.
پرش زمانی به شب.
ا/ت ویو : قراره دوباره مثل دیشب حسابی کتک بخورم. چرا چونکه توی کارش شکست خورده و من باید تاوانشو پس بدم ( با بغض )
ا/ت ویو : بدنم خیلی درد میکرد و بدجور کبود شده بود. اون رفتم خوابید ولی من نتونستم از بدن درد هیچ کاری کنم. .. دیگه نتونستم تحمل کنم و رفتم پیش اعضا. تنها کسایی که میتونن منو درک کنن اعضا هس.
( زنگ خوردن در)
نامجون : یعنی کی میتونه باشه این موقع شب؟
شوگا : من میرم درو باز میکنم
شوگا : ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت ویو؛ با گریه پریدم بغل شوگا
جونگ کوک : ا/ت چی شده؟ چرا گریه میکنی؟
ا/ت : ( کل ماجرارو براشون تعریف کردم)
تهیونگ : اما... جیمین ایمطوری نیست..
ا/ت : پس میگی کی این همه کبودی رو به وجود اورد؟ ( با بغض)
نامجون: خودم بهش زنگ میزنم که بیاد و معذرت بخواد
ا/ت: نمیخوام معذرت خواهی کنه فقط میخوام ازش جدا شم
نامجون : ببین اون از عمد اینکارو نکرده اون خیلی تو رو دوست داره.
( زنگ زدن و جیمین اومد)
نامجون : ( با داد) چرا ا/ت باید بدنش کبود باشه مگه اون بردته( داد)
جیمین : ( به خودش اومد و به نگاه به بدن کبودش انداخت) من اینکارو کردم؟
نامجون و همه اعضا با عصبانیت : نه همینطوری روی بدنش کبود شده
جیمین : ( رفتم و محکم بقلش کردم و بردمش خونه) من م.. تاسفم. حق داری بخوای ازم جدا شی ولی من بدون تو نمیتونم( بغض)
ا/ت : اگه قول بدی و دیگه کتکم نزنی باهات میمونم
جیمین : قولت میدم( با گریه ) رفتم و بقلش کردم. بیا برات پماد بزنم حتما میلی درد داری....
پایان
( درخواستی )
ا/ت ویو : صبحا با بدن درد از خواب پا میشم. فکر کردن بهش بدنمو میلرزونه . اون خیلی کتک بدی بهم میزنه. پاشدم و براش صبحونه درست کردم. میدونستم اگه اینکارو نمیکردم کتکایی محکم ترین ازش میخوردم . بعد صبحونه ، پماد برداشتم و جاهایی که کبود شده بود رو پماد زدم.
ا/ت: توی اتاق نشسته بودم که حکم در به هم کوبیده شد. فک کنم رفته شرکت بعدش پاشدم و براش ناهار درست کردم و خوابیدم...
پرش زمانی به 1 ساعت بعد..
ا/ت ویو : با کوبیده شدن در از خواب بیدار شدم. سریع خودم و جمع و جور کردم که دادش رفت توی هوا
جیمین : ا/ت، ا/ت( داد) کجایی؟
ا/ت : چیه از من چی میخوای؟؟
جیمین برای من زبون دراز شدیا.( داد)
ا/ت ویو : با ترس جوابشو دادم و برای اینکه دوباره کتکم نزنه گذاشتم بهم زور بگه.
پرش زمانی به شب.
ا/ت ویو : قراره دوباره مثل دیشب حسابی کتک بخورم. چرا چونکه توی کارش شکست خورده و من باید تاوانشو پس بدم ( با بغض )
ا/ت ویو : بدنم خیلی درد میکرد و بدجور کبود شده بود. اون رفتم خوابید ولی من نتونستم از بدن درد هیچ کاری کنم. .. دیگه نتونستم تحمل کنم و رفتم پیش اعضا. تنها کسایی که میتونن منو درک کنن اعضا هس.
( زنگ خوردن در)
نامجون : یعنی کی میتونه باشه این موقع شب؟
شوگا : من میرم درو باز میکنم
شوگا : ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت ویو؛ با گریه پریدم بغل شوگا
جونگ کوک : ا/ت چی شده؟ چرا گریه میکنی؟
ا/ت : ( کل ماجرارو براشون تعریف کردم)
تهیونگ : اما... جیمین ایمطوری نیست..
ا/ت : پس میگی کی این همه کبودی رو به وجود اورد؟ ( با بغض)
نامجون: خودم بهش زنگ میزنم که بیاد و معذرت بخواد
ا/ت: نمیخوام معذرت خواهی کنه فقط میخوام ازش جدا شم
نامجون : ببین اون از عمد اینکارو نکرده اون خیلی تو رو دوست داره.
( زنگ زدن و جیمین اومد)
نامجون : ( با داد) چرا ا/ت باید بدنش کبود باشه مگه اون بردته( داد)
جیمین : ( به خودش اومد و به نگاه به بدن کبودش انداخت) من اینکارو کردم؟
نامجون و همه اعضا با عصبانیت : نه همینطوری روی بدنش کبود شده
جیمین : ( رفتم و محکم بقلش کردم و بردمش خونه) من م.. تاسفم. حق داری بخوای ازم جدا شی ولی من بدون تو نمیتونم( بغض)
ا/ت : اگه قول بدی و دیگه کتکم نزنی باهات میمونم
جیمین : قولت میدم( با گریه ) رفتم و بقلش کردم. بیا برات پماد بزنم حتما میلی درد داری....
پایان
۱۷.۴k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.