زندگی رویایی فصل ۲ p2
شایان:سلام
سهیل:این مال کیه
آرمان: میخواستم یه چیز بگیم بهتون
ا/ت:منو آرمان پس فردا عقد میکنیم
ماهان:خواهرمو دزدیدی
بهاره:هووووووو سعید لباس ندارم
سعید: بابا گاییدم با لباس خوف
شایان:کلللللللل
ایمان:هوووووووووو عاشق های اسکل
حمید:لباس ندارمممممم
سهیل:پس منم کادو ممه هامو میدم
آرمان:منم رفتم سر زندگی متاهلی سعید بدبختم
سعید: اره داداش کونت پارس
ا/ت:کی داشت میگفت بانو من حالت همممممم
آرمان دستتشو جلو دهنم گرفتم
آرمان:گوه نخور
ا/ت: حقیقت رو بگو
ماهان:دو دقیقه بگو چی گفت
ا/ت:بانو من آیا میای با من بریم بیرون
بهاره:خاک تو سرت سعید به من یه بار هم اینو نگفتی
سعید:خدا منو بکش
همه:😂😂😂
ا/ت:پس منتظرتونیم کیا منتظرتم عشقم
کیا:کس کصشا منو فقط بخاطر فیلم برداری میخواسین
همه:😂😂
آرمان موند تو اتاق منم آمدم رو مبل دراز کشیدم
آرمان:برام آب میاری ا/ت
ا/ت:اوک
رفتم آب ریختم رفتم تو اتاقش
آرمان:بیا بشین رو پام
ا/ت:اوکی
رفتم رو پاش
آرمان:دیگه بلندش کردی
ا/ت: چیو
که زیرم یه چیز محکم تکون خورد
ا/ت:وای من میترسم
آرمان:تا من هستم از هیچ چی نترس
ا/ت:فقط گردنم کیس مارک نکن که پس فردا باید بریم محضر
آرمان:اوهم
آرمان شروع کرد منو بلند کرد برد رو تخت و لبامو با نرمی لباش نرم میکرد و به سینه هام فشار میآورد و لباس هامونو در آوردیم و از کشو کاندومشو در آورد
ا/ت:آقای همه کن
آرمان:بخدا از دیجی کالا با خجالت گرفتم
کاندوم تو دکش کرد و دکش رو تنظیم کرد و واردم کرد و جیغ خفیفی کشیدم و با بوسه اش خفه شدم اول درد میکشیدم بعد تبدیل به لذت شد و هر دو ارضا شدیم تو بغل هم خوابیدیم
صبح از خواب بیدار شدیم و رفتیم سمت خونه بابام وسایل جمع کردیم سوار ماشین شدیم رفتیم به سمت تهران
سهیل:این مال کیه
آرمان: میخواستم یه چیز بگیم بهتون
ا/ت:منو آرمان پس فردا عقد میکنیم
ماهان:خواهرمو دزدیدی
بهاره:هووووووو سعید لباس ندارم
سعید: بابا گاییدم با لباس خوف
شایان:کلللللللل
ایمان:هوووووووووو عاشق های اسکل
حمید:لباس ندارمممممم
سهیل:پس منم کادو ممه هامو میدم
آرمان:منم رفتم سر زندگی متاهلی سعید بدبختم
سعید: اره داداش کونت پارس
ا/ت:کی داشت میگفت بانو من حالت همممممم
آرمان دستتشو جلو دهنم گرفتم
آرمان:گوه نخور
ا/ت: حقیقت رو بگو
ماهان:دو دقیقه بگو چی گفت
ا/ت:بانو من آیا میای با من بریم بیرون
بهاره:خاک تو سرت سعید به من یه بار هم اینو نگفتی
سعید:خدا منو بکش
همه:😂😂😂
ا/ت:پس منتظرتونیم کیا منتظرتم عشقم
کیا:کس کصشا منو فقط بخاطر فیلم برداری میخواسین
همه:😂😂
آرمان موند تو اتاق منم آمدم رو مبل دراز کشیدم
آرمان:برام آب میاری ا/ت
ا/ت:اوک
رفتم آب ریختم رفتم تو اتاقش
آرمان:بیا بشین رو پام
ا/ت:اوکی
رفتم رو پاش
آرمان:دیگه بلندش کردی
ا/ت: چیو
که زیرم یه چیز محکم تکون خورد
ا/ت:وای من میترسم
آرمان:تا من هستم از هیچ چی نترس
ا/ت:فقط گردنم کیس مارک نکن که پس فردا باید بریم محضر
آرمان:اوهم
آرمان شروع کرد منو بلند کرد برد رو تخت و لبامو با نرمی لباش نرم میکرد و به سینه هام فشار میآورد و لباس هامونو در آوردیم و از کشو کاندومشو در آورد
ا/ت:آقای همه کن
آرمان:بخدا از دیجی کالا با خجالت گرفتم
کاندوم تو دکش کرد و دکش رو تنظیم کرد و واردم کرد و جیغ خفیفی کشیدم و با بوسه اش خفه شدم اول درد میکشیدم بعد تبدیل به لذت شد و هر دو ارضا شدیم تو بغل هم خوابیدیم
صبح از خواب بیدار شدیم و رفتیم سمت خونه بابام وسایل جمع کردیم سوار ماشین شدیم رفتیم به سمت تهران
۸.۸k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.