فیک اشتباه جوانی پارت ۱۳
◈ᴬ ᵐᶦˢᵗᵃᵏᵉ ᵒᶠ ʸᵒᵘᵗʰ ◈
ᴾᵃʳᵗ ¹³
◆◇◇◇◇◇◇◇◇◇◆
"جولیا"
تو راه بودیم که یهو رییس وایساد نمیدونم برای چی وایساد اخه ۱۰ دقیقه بعد جلسه شروع میشه بزارین ازش بپرسم که چرا وایساد چرا حرکت نمیکنه
جولیا: رییس
کوک: بله
جولیا: چرا وایسادین
کوک: اونجا رو نمیبینی جلوتو
جولیا: اه ببخشید ندیدم
کوک: اشکال نداره
جلو رو نگاه کردم یه مرده ی گردن کلفت بود که دنبال شر بود اصلا از جلومو ن نمیرفت من هم در ماشین رو رو باز کردم و از ماشین پیاده شدم
کوک: وایسین خانم کیم کجا میرید
جولیا: شما فقط وایسید و تماشا کنید ببیند باهاش چیکار میکنم
کوک: باشه
جولیا: سلام اقا
-سلام
جولیا: میشه برید ما یه جلسه ی مهم داریم که باید تا ۸ دقیقه بعد برسیم
-اگه نرم چی
جولیا: اقا دنبال شر نباشید
-هستم که چی
جولیا: باشه پس خودتون خواستید
به دو و ورم نگاه کروم یه چوب خیلی محکم بود برداشتمش
-داری چیکار میکنی
جولیا: کاری که خودت خواستی اقا
و زدم شیشه های ماشینشو داغون کردم و زود رفتم سوار ماشین رییس شدم
جولیا: زود باشین را بیفتین
کوک: باشه
و رییس گاز داد و رفت
رسیدیم و رییس بهم گفت پیاده شد منم پیاده شدم و رفتیم اتاق جلسه خوب شد زود رسیدیم و گرنه اخراج بود
کوک: خانم کیم بیا بریم
جولیا: حتما
سوار ماشین شدیم ولی رییس هر چه کرد ماشین روشن نمیشد
جولیا: چیشده رییس
کوک: فکر کنم ماشین خراب شده باید به تعمیر کار زنگ بزنن
جولیا: باشه
رییس به تعمیر کار زنگ زد به ساعت نگاه کردم ۹ و نیم بود اوفف
"ساعت ۱۰"
جولیا: رییس اومدند
کوک: کی
جولیا: تعمیر کار دیگه
-سلام
و تعمیر کار رسیدگی به ماشین رو کردند
-اقا
کوک: بله
اولاینپستوبلایکبعدبربعدیروبخون
#فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #فیک_جونگکوک #اسمات #وانشات
ᴾᵃʳᵗ ¹³
◆◇◇◇◇◇◇◇◇◇◆
"جولیا"
تو راه بودیم که یهو رییس وایساد نمیدونم برای چی وایساد اخه ۱۰ دقیقه بعد جلسه شروع میشه بزارین ازش بپرسم که چرا وایساد چرا حرکت نمیکنه
جولیا: رییس
کوک: بله
جولیا: چرا وایسادین
کوک: اونجا رو نمیبینی جلوتو
جولیا: اه ببخشید ندیدم
کوک: اشکال نداره
جلو رو نگاه کردم یه مرده ی گردن کلفت بود که دنبال شر بود اصلا از جلومو ن نمیرفت من هم در ماشین رو رو باز کردم و از ماشین پیاده شدم
کوک: وایسین خانم کیم کجا میرید
جولیا: شما فقط وایسید و تماشا کنید ببیند باهاش چیکار میکنم
کوک: باشه
جولیا: سلام اقا
-سلام
جولیا: میشه برید ما یه جلسه ی مهم داریم که باید تا ۸ دقیقه بعد برسیم
-اگه نرم چی
جولیا: اقا دنبال شر نباشید
-هستم که چی
جولیا: باشه پس خودتون خواستید
به دو و ورم نگاه کروم یه چوب خیلی محکم بود برداشتمش
-داری چیکار میکنی
جولیا: کاری که خودت خواستی اقا
و زدم شیشه های ماشینشو داغون کردم و زود رفتم سوار ماشین رییس شدم
جولیا: زود باشین را بیفتین
کوک: باشه
و رییس گاز داد و رفت
رسیدیم و رییس بهم گفت پیاده شد منم پیاده شدم و رفتیم اتاق جلسه خوب شد زود رسیدیم و گرنه اخراج بود
کوک: خانم کیم بیا بریم
جولیا: حتما
سوار ماشین شدیم ولی رییس هر چه کرد ماشین روشن نمیشد
جولیا: چیشده رییس
کوک: فکر کنم ماشین خراب شده باید به تعمیر کار زنگ بزنن
جولیا: باشه
رییس به تعمیر کار زنگ زد به ساعت نگاه کردم ۹ و نیم بود اوفف
"ساعت ۱۰"
جولیا: رییس اومدند
کوک: کی
جولیا: تعمیر کار دیگه
-سلام
و تعمیر کار رسیدگی به ماشین رو کردند
-اقا
کوک: بله
اولاینپستوبلایکبعدبربعدیروبخون
#فیک #فیک_بی_تی_اس #سناریو #فیک_جونگکوک #اسمات #وانشات
۹.۲k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.