P24تهجینو خوابوندم و رفتم سراغ تهیونگ....
P24تهجینو خوابوندم و رفتم سراغ تهیونگ....
+عزیزم...
بیدار شو...
بدنت داغ شده....
دستامو باز کردم و گرفتمش تو بغلم...
بیحال و داغ بود....
آروم چشماشو باز کرد....
+چشمات قرمز شده ها..
_د..درد دارم...
+بلو یا هند؟
_آخ.. بلوجاب...قطعا بلوجاب...
البته اگه اذیت نمیشی....
+من اوکیم....
لباشو رو پیشونیمگذاشت و آروم بوسید...
لباش پرحرارت بود...
لبامو رو لباش گذاشتم و بوسه ای رو شروع کردم...
رفتمپایین تخت و خودشم رو تخت نشست....
.............
_خوبی؟
+آره...
دهنم سر شد ولی.....
_(میخنده)
از بس دهنت کوچولوعه!
+تو زیادی بزرگی....
_دوست نداری؟
+دارم...خیلی..
_پس از این به بعد بیشتر قراره داشته باشیم....
+آخ..
_چیشد؟
+فک کنمپریود شدم...
بزار برم دستشویی ببینم....
_اههه نهههه(نق زدن)
+چرا؟
_من میخواستم باهات رابطه داشته باشم....
+ته زیادی نشه یوقت!
من برمبیام...
_..کمکت کنم؟
+نه عزیزم....
و رفتم از تو کشو یه پد برداشتم و به سمت دستشویی حرکت کردم...
بله....پریود شده بودم....
لباس زیرمو در اوردم....
و تهیونگو صدا زدم...
+تههه...
جواب نداد.....
و یدفعه جلوی در دیدمش....
_جونم؟
+ههههه..چه یدفعه ای اومدی...میگم...برام شورت میاری؟
_الان..
رفت و زود اورد...
لبخندش شیطانی شد و در و حال داد....
+عههه برووو...
_عههه نمیخوام...
+برووووو....
_اهه..خب...
+زود پوشیدم و پدمو گذاشتم
+عزیزم...
بیدار شو...
بدنت داغ شده....
دستامو باز کردم و گرفتمش تو بغلم...
بیحال و داغ بود....
آروم چشماشو باز کرد....
+چشمات قرمز شده ها..
_د..درد دارم...
+بلو یا هند؟
_آخ.. بلوجاب...قطعا بلوجاب...
البته اگه اذیت نمیشی....
+من اوکیم....
لباشو رو پیشونیمگذاشت و آروم بوسید...
لباش پرحرارت بود...
لبامو رو لباش گذاشتم و بوسه ای رو شروع کردم...
رفتمپایین تخت و خودشم رو تخت نشست....
.............
_خوبی؟
+آره...
دهنم سر شد ولی.....
_(میخنده)
از بس دهنت کوچولوعه!
+تو زیادی بزرگی....
_دوست نداری؟
+دارم...خیلی..
_پس از این به بعد بیشتر قراره داشته باشیم....
+آخ..
_چیشد؟
+فک کنمپریود شدم...
بزار برم دستشویی ببینم....
_اههه نهههه(نق زدن)
+چرا؟
_من میخواستم باهات رابطه داشته باشم....
+ته زیادی نشه یوقت!
من برمبیام...
_..کمکت کنم؟
+نه عزیزم....
و رفتم از تو کشو یه پد برداشتم و به سمت دستشویی حرکت کردم...
بله....پریود شده بودم....
لباس زیرمو در اوردم....
و تهیونگو صدا زدم...
+تههه...
جواب نداد.....
و یدفعه جلوی در دیدمش....
_جونم؟
+ههههه..چه یدفعه ای اومدی...میگم...برام شورت میاری؟
_الان..
رفت و زود اورد...
لبخندش شیطانی شد و در و حال داد....
+عههه برووو...
_عههه نمیخوام...
+برووووو....
_اهه..خب...
+زود پوشیدم و پدمو گذاشتم
۳۹.۵k
۱۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.