من خیانت نکردم
پارت : ۱
من خیانت نکردم
ات:بچه ها بدویید لباس خاتون رو بپوشیم الان اتوبوس میاد
مین هو و مین جه :باشه مامان
ات ویو:
بچه هارو فرستادم برو مدرسه امروز میخواستم خونه رو تمیز کنم از اتاق شروع کردم میز ارایش و دستمال کشیدم رسیدم به کمد چشمم به دفترچه ای که یه گوشه پر خاک بود افتاد برش داشتم با دست خاک روشو پاک کردم
این دفتر چه ای خاطراتی بود که وقتی با جونگ کوک ازدواج کردم هروز توش مینوشتم با فکر جونگ کوک قطر اشکی که این همه سال مخفیش کردم روی دفتر ریخت تصمیم گرفتم بخونمش
فاش بک به ۴ سال پیش]
منو جونگ کوک یک ساله باهم ازدواج کردیم چند روزه حالت تهوع دارم امروز وقت دکتر داشتم
یه لباس ساده پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم رفتم پایین دیدم
جونگ کوک حاضر
کوک:بیب حاضری
ات: آره عزیزم بریم؟
کوک:آره بریم
دست تو دست هم سوار ماشین
شدیم به مقصد مشخص حرکت کردیم
ات:کوک
کوک : جانم
ات : اگه حامله نباشم ناراحت میشی
کوک: این چه حرفیه اگر حامله نباشی زره ای از دوست داشتن من به تو کم نمیشه
ات:میدونی خیلی دوست دارم
کوک: تو میدونستی من عاشقتم
# فیک _ جونگ کوک
من خیانت نکردم
ات:بچه ها بدویید لباس خاتون رو بپوشیم الان اتوبوس میاد
مین هو و مین جه :باشه مامان
ات ویو:
بچه هارو فرستادم برو مدرسه امروز میخواستم خونه رو تمیز کنم از اتاق شروع کردم میز ارایش و دستمال کشیدم رسیدم به کمد چشمم به دفترچه ای که یه گوشه پر خاک بود افتاد برش داشتم با دست خاک روشو پاک کردم
این دفتر چه ای خاطراتی بود که وقتی با جونگ کوک ازدواج کردم هروز توش مینوشتم با فکر جونگ کوک قطر اشکی که این همه سال مخفیش کردم روی دفتر ریخت تصمیم گرفتم بخونمش
فاش بک به ۴ سال پیش]
منو جونگ کوک یک ساله باهم ازدواج کردیم چند روزه حالت تهوع دارم امروز وقت دکتر داشتم
یه لباس ساده پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم رفتم پایین دیدم
جونگ کوک حاضر
کوک:بیب حاضری
ات: آره عزیزم بریم؟
کوک:آره بریم
دست تو دست هم سوار ماشین
شدیم به مقصد مشخص حرکت کردیم
ات:کوک
کوک : جانم
ات : اگه حامله نباشم ناراحت میشی
کوک: این چه حرفیه اگر حامله نباشی زره ای از دوست داشتن من به تو کم نمیشه
ات:میدونی خیلی دوست دارم
کوک: تو میدونستی من عاشقتم
# فیک _ جونگ کوک
۴۰.۰k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.