مافیای خشن P1
اسلاید دوم سول آه و اسلاید سوم سوم سوک کیونگ
اسلاید چهار یونیفرم مدرسه
از زبان سول آه
امروز هم باید منو اذیت کنن آخه چرا من مگه چیکار کردم
رفتم دستشویی و کارهای مربوطه رو انجام دادم
بعد از اینکه صبحانه خوردم رفتم و یونیفرم رو پوشیدم
پرش زمانی به مدرسه
از زبان سوک کیونگ
با ته و جیمین داشتیم نقشه میکشیدیم تا سول آه رو اذیت کنیم
که دیدم سول آه اومد مدرسه
سوک کیونگ:س تهیونگ:ت جیمین:ج سول آه:س آ
س: به به ببینید کی اینجاست پارک سول آه۱
ت: بهتر بود امروز نیای مدرسه(پوزخند)
س آ: لطفا سر به سرم نزارین
ج: آخه این چرا اینطوری میکنه ما میخوایم باهاش مهربون باشیم(با لحن مسخره)
از زبان سول آه
مامان گفته بود که منو میفرسته آمریکا پس خیلی خوب میشه دیگه از اینجا نجات پیدا میکنم
رفتم کلاس که سوک کیونگ با دوستاش روم آب خیلی سرد ریخت اعصبانی شدم و رفتم یه سیلی محکم بهش زدم
س: ته میبینی به من سیلی زد(با ناز و عشوه)
از زبان ته
وقتی که دیدم که سوک کیونگ سیلی زد خیلی اعصبانی شدم و رفتم از موهاش گرفتم و کشیدم
ت: توی هرزه فک کردی کی هستی که به سوک کیونگ سیلی میزنی
س آ: حقش بود
از زبان سول آه
رفتم به مدیر گفتم که روم آب خیلی سرد ریختن
مدیر: خب که چی ریختن که ریختن اصلا تو کی هستی که بیای اینجا و اعتراض کنی؟
یه لحظه یادم اومد مدیر این مدرسه مامان سوک کیونگ هست
از اونجا اومدم بیرون
به رانندم زنگ زدم که بیاد دنبالم و از مدرسه خارج شدم
من به مامانم نگفته بودم که منو اذیت میکنن
امروز میگم
رسیدم خونه که.....................
امیدوارم خوشتون بیاد 💖🍭
اسلاید چهار یونیفرم مدرسه
از زبان سول آه
امروز هم باید منو اذیت کنن آخه چرا من مگه چیکار کردم
رفتم دستشویی و کارهای مربوطه رو انجام دادم
بعد از اینکه صبحانه خوردم رفتم و یونیفرم رو پوشیدم
پرش زمانی به مدرسه
از زبان سوک کیونگ
با ته و جیمین داشتیم نقشه میکشیدیم تا سول آه رو اذیت کنیم
که دیدم سول آه اومد مدرسه
سوک کیونگ:س تهیونگ:ت جیمین:ج سول آه:س آ
س: به به ببینید کی اینجاست پارک سول آه۱
ت: بهتر بود امروز نیای مدرسه(پوزخند)
س آ: لطفا سر به سرم نزارین
ج: آخه این چرا اینطوری میکنه ما میخوایم باهاش مهربون باشیم(با لحن مسخره)
از زبان سول آه
مامان گفته بود که منو میفرسته آمریکا پس خیلی خوب میشه دیگه از اینجا نجات پیدا میکنم
رفتم کلاس که سوک کیونگ با دوستاش روم آب خیلی سرد ریخت اعصبانی شدم و رفتم یه سیلی محکم بهش زدم
س: ته میبینی به من سیلی زد(با ناز و عشوه)
از زبان ته
وقتی که دیدم که سوک کیونگ سیلی زد خیلی اعصبانی شدم و رفتم از موهاش گرفتم و کشیدم
ت: توی هرزه فک کردی کی هستی که به سوک کیونگ سیلی میزنی
س آ: حقش بود
از زبان سول آه
رفتم به مدیر گفتم که روم آب خیلی سرد ریختن
مدیر: خب که چی ریختن که ریختن اصلا تو کی هستی که بیای اینجا و اعتراض کنی؟
یه لحظه یادم اومد مدیر این مدرسه مامان سوک کیونگ هست
از اونجا اومدم بیرون
به رانندم زنگ زدم که بیاد دنبالم و از مدرسه خارج شدم
من به مامانم نگفته بودم که منو اذیت میکنن
امروز میگم
رسیدم خونه که.....................
امیدوارم خوشتون بیاد 💖🍭
۱.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.