scenario
این یه کوچولو اسماته جنبه نداری نخون
وقتی عضو هشتمی و سکم زیادی سینه هات بزرگن اینم یاد اوری کنم 24 سالته
نامجون: پاکه این بچه
جین: سعی در نگاه نکردن
شوگا:تو ذهنش
چی میشه اگر یه بار بگیرم فشارشون بدم؟
هوپ: موقه حرف زدن به سینه هات خیره میشه
جیمین: تصورات غیر قابل پخش
ته: تو ذهنش
امشب هم ت/ا هم سینه هاشو لخت رو تختم میبینم
کوک:
این اقا روت کراشه و بعد مدت ها تصمیم میگیره بهت اعتراف کنه
تو اتاق مشترکتون گیرت میندازه و بهت اعتراف میکنه بعد جواب مثبت اون سینه ها رو از جا میکنه:)
وقتی عضو هشتمی و سکم زیادی سینه هات بزرگن اینم یاد اوری کنم 24 سالته
نامجون: پاکه این بچه
جین: سعی در نگاه نکردن
شوگا:تو ذهنش
چی میشه اگر یه بار بگیرم فشارشون بدم؟
هوپ: موقه حرف زدن به سینه هات خیره میشه
جیمین: تصورات غیر قابل پخش
ته: تو ذهنش
امشب هم ت/ا هم سینه هاشو لخت رو تختم میبینم
کوک:
این اقا روت کراشه و بعد مدت ها تصمیم میگیره بهت اعتراف کنه
تو اتاق مشترکتون گیرت میندازه و بهت اعتراف میکنه بعد جواب مثبت اون سینه ها رو از جا میکنه:)
۵۹
۰۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.