تنهایی پارت 7
ات; کوک ما امشب یه معامله داشتیم اسلحه بود مگه نه ..کوک;اره یه معامله اسلحه داشتیم ..ات; بهتره باهم بریم نه الان ساعت 11 هست یه ساعت دیگه منتظرتم .. کوک; باشه ..پرش بعد از اماده شدن ات .. ات ; کوک بریم ..کوک; اره من امادم .. ات;من بامتور خودم میام یکم دیرتر از تو میرسم یه کار ناتموم دارم..کوک;باشه فقط دیر نکن چون بچه ها سر این معامله خیلی کارا انجام دادن .. ات; زود میام افرادم هستن فقط یه زره تاخیر میکنم.. پرش زمان به عمارت متروکه ... ات; خوب خانوم سانگ خیلی وقت بود ندیده بودمت ..سانگ; ات خیلی پرویی که دوباره امدی دنبالم یه بار داغونت کردم دوباره هم این کارو میکنم ..ات;این دفعه یچیزی تغییر کرده الان من رعیستم ..سانگ;رعیس من رزسفیده نه تو ..ات;خوب من رز سفیدم سانگ منشی عزیزم .. سانگ; رزسفید ولی این امکان نداره ..ات; حالاکه دیدیم باید بمیری ..واینگونه ات سانگ را میکشد یه گلوله تو مخش میزنه .. پرش به محل معامله..ات; فکرکنم یکم دیر کردم ..نامجون; ات تو اینجا چی کار میکنی .. کوک; بچه ها ات رز سفیده ..هوپی ;اما تو که خیلی لوسی .. ات;یا حالا لوس بودنم رو به رخم نکش جی هوپ..شوگا;خوب تونستی این چهره خشنتو مخفی کنی .. ات ;حالا بیاد معامله رو انجام بدیم تا بعدا دربارش صحبت کنیم..جین;ات بیا یه کاری کنیم ..ات;چیکار...جین;بیا باندامونو یکی کنیم ..ات; فکر خوبیه فقد باید براش پرونده درست کنم .. شرط..................................................................................لایک ;10 ........................................................................................کامنت ;20
۸.۴k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.