وقتی کات میکنیp1
ام سلام من ا/ت هستم ۲۸سالمه و قرار بگم که چه طور زیباترین خاطره ام شکل گرفت
ساعت ۷صبح از خواب بلند شدم و دست روم شستم و روتین پوستیم انجام دادم و کت شلوارمو پوشیدم و سوار ماشینم شدم تو راه گوشیم زنگ خورد
بهزاد: سلام شکلات
ا/ت: سلام جونم
بهزاد:کجایی
ا/ت:تو راه سر کارمم
بهزاد:عصر خودم میام دنبالت
ا/ت:اوکی(یاد آهنگ اوکی بهزاد افتادم)
رسیدم ماشینمو پارکیدم و رفتم بالا تو اتاق رییس (آقای لی)
ا.ل: سلام ا/ت
ا/ت: سلام آقای لی
ا.ل:امروز کارمند تو بخش برنامه نویسی داریم
که با اکسم مواجه شدم
ممد: سلام
ا.ل:لطفا ببریدش سمت بخش برنامه نویسی
بردمش سمت بخش
ممد:خب چه خبر دوست پسر داری
ا/ت:ببین من اینجا معاونتم و تو کارمند سرت تو کار خودت باشه
ممد: باهام سرد نباش...
دستشو پیچوندم
ا/ت:سرت تو کار خودت باشه
ولشم کردم و رفتم تو اتاق خودم و کارمو کردم و من یکم افسردگی داشتم و تنها کسایی که حامیم بودم و نجاتم دادن پدرم مادرم و بهزاد بودن
لطفااااا لایک کنید یکم انرژی میخوام
ساعت ۷صبح از خواب بلند شدم و دست روم شستم و روتین پوستیم انجام دادم و کت شلوارمو پوشیدم و سوار ماشینم شدم تو راه گوشیم زنگ خورد
بهزاد: سلام شکلات
ا/ت: سلام جونم
بهزاد:کجایی
ا/ت:تو راه سر کارمم
بهزاد:عصر خودم میام دنبالت
ا/ت:اوکی(یاد آهنگ اوکی بهزاد افتادم)
رسیدم ماشینمو پارکیدم و رفتم بالا تو اتاق رییس (آقای لی)
ا.ل: سلام ا/ت
ا/ت: سلام آقای لی
ا.ل:امروز کارمند تو بخش برنامه نویسی داریم
که با اکسم مواجه شدم
ممد: سلام
ا.ل:لطفا ببریدش سمت بخش برنامه نویسی
بردمش سمت بخش
ممد:خب چه خبر دوست پسر داری
ا/ت:ببین من اینجا معاونتم و تو کارمند سرت تو کار خودت باشه
ممد: باهام سرد نباش...
دستشو پیچوندم
ا/ت:سرت تو کار خودت باشه
ولشم کردم و رفتم تو اتاق خودم و کارمو کردم و من یکم افسردگی داشتم و تنها کسایی که حامیم بودم و نجاتم دادن پدرم مادرم و بهزاد بودن
لطفااااا لایک کنید یکم انرژی میخوام
۳.۵k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.