درخواستی «وقتی تازه وارد کمپانی شده بودی..»
درخواستی «وقتی تازه وارد کمپانی شده بودی..»
هیونجین:« علاوه بر اینکه تازه داخل کمپانی اومده بودی ..مدل برنده ورساچه هم بودی ..اولین بار هیونجین سر عکس برداری برند دیدت .. با چیزی که از تو دیده بود میتونست ساعت ها درباره ی زیباییت با دیگران حرف بزنه..ولی اول ترجیح داد بهت خیره نگاه کنه ..فکر میکرد فقط مدل باشی ..ولی وقتی داخل کمپانی دیدت هیجان زده شد و بعد از اون روز همش بهت فکر میکرد ، دلش میخواست باهات ارتباط برقرار کنه ولی هر وقت میدیدت لال میشد و نمیتونست چیزی بگه..»
---------
فلیکس :« اصلا متوجه ی حضورت داخل کمپانی نبود ..تا اینکه اجرات رو داخل یکی از مراسم ها دید ..با اون اجرایی که دیده بود نه بر اینکه عاشقت شده بود شیفته استعداد و توانایی زیادی که داشتی شده بود .. وقتی مراسم تموم میشه به طرفت میاد و بهت پیشنهاد همکاری میده..و این همکاری تازه شروعش بود»
-----------
سونگمین:« کاراموز بودی ..سونگمین معلم ووکالت بود ..شیفته همه چیزت شده بود..شیفته زیباییت و صدای ارامش بخشی که داشتی ..تو این ماها که معلمت بود احساستش بیشتر میشدن ولی جرئت نداشت تا بهت اعتراف کنه.. فقط میتونست از دور نگاهت کنه..»
------------
جونگین :« اولین بار داخل مراسم ماما دیدت ولی چون سرش شلوغ بود نمیتونست توجه آن چنانی بهت بکنه ..تا اینکه داخل کمپانی دیدت داشتی داخل اتاق تمرین اهنگی رو میخوندی ..جونگین در مدتی که داشتی میخوندی پشت در یواشکی نگاهت میکرد و استعدادت رو تحسین میکرد..»
"هانورا"
هیونجین:« علاوه بر اینکه تازه داخل کمپانی اومده بودی ..مدل برنده ورساچه هم بودی ..اولین بار هیونجین سر عکس برداری برند دیدت .. با چیزی که از تو دیده بود میتونست ساعت ها درباره ی زیباییت با دیگران حرف بزنه..ولی اول ترجیح داد بهت خیره نگاه کنه ..فکر میکرد فقط مدل باشی ..ولی وقتی داخل کمپانی دیدت هیجان زده شد و بعد از اون روز همش بهت فکر میکرد ، دلش میخواست باهات ارتباط برقرار کنه ولی هر وقت میدیدت لال میشد و نمیتونست چیزی بگه..»
---------
فلیکس :« اصلا متوجه ی حضورت داخل کمپانی نبود ..تا اینکه اجرات رو داخل یکی از مراسم ها دید ..با اون اجرایی که دیده بود نه بر اینکه عاشقت شده بود شیفته استعداد و توانایی زیادی که داشتی شده بود .. وقتی مراسم تموم میشه به طرفت میاد و بهت پیشنهاد همکاری میده..و این همکاری تازه شروعش بود»
-----------
سونگمین:« کاراموز بودی ..سونگمین معلم ووکالت بود ..شیفته همه چیزت شده بود..شیفته زیباییت و صدای ارامش بخشی که داشتی ..تو این ماها که معلمت بود احساستش بیشتر میشدن ولی جرئت نداشت تا بهت اعتراف کنه.. فقط میتونست از دور نگاهت کنه..»
------------
جونگین :« اولین بار داخل مراسم ماما دیدت ولی چون سرش شلوغ بود نمیتونست توجه آن چنانی بهت بکنه ..تا اینکه داخل کمپانی دیدت داشتی داخل اتاق تمرین اهنگی رو میخوندی ..جونگین در مدتی که داشتی میخوندی پشت در یواشکی نگاهت میکرد و استعدادت رو تحسین میکرد..»
"هانورا"
۹.۶k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.