وقتی بابای ا.ت میپرسه کی میخواین بچه دار بشین.
جونگ کوک : اگر خدا بخواد امشب
ا.ت: 😐
تهیونگ : من که مشکلی ندارم ولی به همسر عزیزم ربط داره
ا.ت : تهیونگگگگگ
جین : پس قراره امشب یه هندسام کوچولو تو دلت بزار
ا.ت : جین زشته . خجالت بکش
نامجون : پاشو بریم.
ا.ت : کجا؟
نامجون: باید زود تر به حرف پدرت رسیدگی کنیم . مگه نمیدونی باید حرف بزرگ تر هارو گوش بدی.
شوگا: بچه ؟ فکر خوبیه. ما امشب با ا.ت میخوابیم فردا بیدار شدیم بچه رو تقدیم شما میکنیم.
جیهوپ : سان شاینم نظر تو چیه ؟ یه سان شاین کوچولو بیاریم ؟
جیمین : به نظرتون دخترتون تحملش بالا است؟
پدر ا.ت : تحمل چیش ( چقدر خنگه 😐 )
جیمین : اینکه امشب تو دلش یه بچه بکارم .
ا.ت : جیمینااااااا
ا.ت: 😐
تهیونگ : من که مشکلی ندارم ولی به همسر عزیزم ربط داره
ا.ت : تهیونگگگگگ
جین : پس قراره امشب یه هندسام کوچولو تو دلت بزار
ا.ت : جین زشته . خجالت بکش
نامجون : پاشو بریم.
ا.ت : کجا؟
نامجون: باید زود تر به حرف پدرت رسیدگی کنیم . مگه نمیدونی باید حرف بزرگ تر هارو گوش بدی.
شوگا: بچه ؟ فکر خوبیه. ما امشب با ا.ت میخوابیم فردا بیدار شدیم بچه رو تقدیم شما میکنیم.
جیهوپ : سان شاینم نظر تو چیه ؟ یه سان شاین کوچولو بیاریم ؟
جیمین : به نظرتون دخترتون تحملش بالا است؟
پدر ا.ت : تحمل چیش ( چقدر خنگه 😐 )
جیمین : اینکه امشب تو دلش یه بچه بکارم .
ا.ت : جیمینااااااا
۲.۲k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.