خوب شد دستت؟خودش میدونه
خوب شد دستت؟خودش میدونه
_____________
فیک صاحب یونتان پارت ۱۴
خدافظ یونتان بعد از ظهر میبینمت
ویو ا/ت
صبح ساعت ۶ و نیم پاشدم یه دوش ۲۰ مینی گرفتمو وموهامو اتو کشیدم یه کت شلوار پوشیدم یه اطکلن شیرین و گرم زنونه زدمو راه افتادم باید ۷ اونجا می بودم .زودتر از تهیونگ
سریع سوار ماشین شدمو راه افتادم
رسیدمو وارد آسانسور شدم و طبقه ی ۴۶ رو زدم . کفشای پاشنه بلندم سکوت ترسناک اونجارو با هرقدمم میشکست
رسیدم به میزم کامپیوتر رو روشن کردمو کارارو بر اثاث تایمی که میبرد خودم باید مرتب میکردم با پِن داخل آیپد نوشتم
که یدفعه صدای آسانسور اومدم
سریع پاشدمو جلوی در وایسادم
تهیونگ رو دیدم چهره ی سردی داشت ولی با دیدن من یه لبخند گرمی زد
دلم حُرّی ریخت زانو هام سست شدن
من چم شده بود؟نای راه رفتن نداشتم
_ا/ت؟؟؟
_____________
فیک صاحب یونتان پارت ۱۴
خدافظ یونتان بعد از ظهر میبینمت
ویو ا/ت
صبح ساعت ۶ و نیم پاشدم یه دوش ۲۰ مینی گرفتمو وموهامو اتو کشیدم یه کت شلوار پوشیدم یه اطکلن شیرین و گرم زنونه زدمو راه افتادم باید ۷ اونجا می بودم .زودتر از تهیونگ
سریع سوار ماشین شدمو راه افتادم
رسیدمو وارد آسانسور شدم و طبقه ی ۴۶ رو زدم . کفشای پاشنه بلندم سکوت ترسناک اونجارو با هرقدمم میشکست
رسیدم به میزم کامپیوتر رو روشن کردمو کارارو بر اثاث تایمی که میبرد خودم باید مرتب میکردم با پِن داخل آیپد نوشتم
که یدفعه صدای آسانسور اومدم
سریع پاشدمو جلوی در وایسادم
تهیونگ رو دیدم چهره ی سردی داشت ولی با دیدن من یه لبخند گرمی زد
دلم حُرّی ریخت زانو هام سست شدن
من چم شده بود؟نای راه رفتن نداشتم
_ا/ت؟؟؟
۲.۸k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.