سناریو
وقتی خاهر برادرین
نامجون: میگم کتابمو ندیدی
ات: در حال سزوندن کتاب چون کبریت نداشتن
ات: انیو میگی
نامجون: تشنج 💀
جین: شرت برادر هندسامتو ندیدی
ات: چرا اتفاقا پوشیدمش
جین: هوی شرت من تن تو چکار میکنه
ات: ببند دهنتو مامان شستش
شوگا: هوی
ات: هوی چیه مرتیکه
شوگا: هودی مشکیم دست کدومتونه
ات: نمیدونم
شوگا: کمربندشو در میاره و میفته دنبالت
جیهوپ: ( این دوتا خیلی اروم بغل هم دارن فیلم میبینن) ✨🫣
ات: هوی جیمین چرا ماسکمو برداشتی پسش بده
جیمین: ببند گالرو دارم به پوستم میرسم
ات: که اینطور با بالشت میزنن تو سر هم اتلق پر پر میشه و مامان پارتون مبکنه
تهیونگ: ول کن تا ول کنم
ات: اول تو ول کن
ته: اول تو
ات: اول تو
ته: با شمارش من ول میکنیم یک دو سه
ات: میدونستم ول نمیکنی
ات: درحال خوردن شیر موز و فیز بردن که ناگهان کوک ضاهر میشه
کوک: بخون
ات: چیو
کوک: اشهدتو
انا لله وانا الیه راجعون
کوک: بچه خوبی بود
امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک کامنت یادتون نره
اگر دوست داشتید درخاست بدید باز مینویسم!
نامجون: میگم کتابمو ندیدی
ات: در حال سزوندن کتاب چون کبریت نداشتن
ات: انیو میگی
نامجون: تشنج 💀
جین: شرت برادر هندسامتو ندیدی
ات: چرا اتفاقا پوشیدمش
جین: هوی شرت من تن تو چکار میکنه
ات: ببند دهنتو مامان شستش
شوگا: هوی
ات: هوی چیه مرتیکه
شوگا: هودی مشکیم دست کدومتونه
ات: نمیدونم
شوگا: کمربندشو در میاره و میفته دنبالت
جیهوپ: ( این دوتا خیلی اروم بغل هم دارن فیلم میبینن) ✨🫣
ات: هوی جیمین چرا ماسکمو برداشتی پسش بده
جیمین: ببند گالرو دارم به پوستم میرسم
ات: که اینطور با بالشت میزنن تو سر هم اتلق پر پر میشه و مامان پارتون مبکنه
تهیونگ: ول کن تا ول کنم
ات: اول تو ول کن
ته: اول تو
ات: اول تو
ته: با شمارش من ول میکنیم یک دو سه
ات: میدونستم ول نمیکنی
ات: درحال خوردن شیر موز و فیز بردن که ناگهان کوک ضاهر میشه
کوک: بخون
ات: چیو
کوک: اشهدتو
انا لله وانا الیه راجعون
کوک: بچه خوبی بود
امیدوارم خوشتون اومده باشه لایک کامنت یادتون نره
اگر دوست داشتید درخاست بدید باز مینویسم!
۱۴.۹k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.