عزیز من

عزیزِ من
وقتی که تو می گویی؛ در راهم، می رسم!،
من به این فکر نمی کنم که این مسافت احتمالی چقدر طول خواهد کشید...
یا اولین جمله ی بعد رسیدنت چه خواهد بود،
فقط با خودم می گویم،
کاش
همه چیز به مراد دست های تو باشد...
فکر می کنم از آخرین باری که هم را دیده ایم، موهایم بلندتر شده اند....

آی،
اتفاقِ خوبِ در راهِ من،
آخر ، پاییز که موسم چشم انتظاری و خیره به راهی نیست...

#بهزاد_رضائی
دیدگاه ها (۱)

مادرم اسرار داردبیرون که میروی چتر را با خود ببر زیر باران م...

پاییز مرا یاد تو می‌اندازدوقتی اندوهناک دوستش دارم#منیر_ولیز...

زندگی خیلی کوتاه است،چیزی به من ببخش که دوستش داشته‌باشمو من...

هر چیزی را کهتقصیرِ من بیندازیعاشق شدنِ منتقصیرِ توست...#عبا...

black flower(p,287)

ندیمه عمارت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط