پارت ۱۰
Part 10
#ددی_فاکر_وحشیم2
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
(اینو گفته باشم که تهیون مافیا هست)
تهیون:زود باش بیبی
جه اون:نمیخوام
گوشیم زنگ خورد مامانم بود
مکالمه تلفنی جه اون و ا/ت
جه اون: سلام مامانی
ا/ت: سلام عشق مامانی کجایی؟!
جه اون:با دوستام درس میخونیم
ا/ت: دخترم میدونی بابات عصبانی میشه میری خونه ای کسی بعد تقاصشو من پس میدم زود بیا خونه برای فردا لباس بگیریم
جه اون: باشه مامانی میام فعلا بای
ا/ت:بای دخترم
پایان مکالمه
جه اون:منو ببر مامانم کارم داره
(اینجا اصماته جنبه نداری نخون 🔞)
تهیون:تا انجام ندیم هیچ جا نمیری(با صدای دو رگه)
جه اون: نه نکن
تهیون:حالا انتخاب با خودته
جه اون:خواستم بلند شم لباسامو بپوشم که منو کشید تو بغلش نشوند و پاهامو انداخت به هر دو طرفش و کمرمو به خودش چسبوند
تهیون: گفتم که نمیزارم بری
جه اون:من میترسم لطفا ولم کن باید زود برم
تهیون: باید یه راند بریم
جه اون:بی چاره قبول کردم که تو همون پوزیشن اروم یکم واردم کرد از پشت
جه اون:ایییی تروخدا درش بیارررر هقق
تهیون:هیش الان عادت میکنی
همشو واردش کردم که جیغش بلند شد
جه اون:جیغغغغ نکن..درد ..داره هق
تهیون:یکم منتظر موندم بهش عادت کنه همون موقع سینه هاشو تو دستم گرفتم و یکیشو خوردن اون یکیو ماساژ میدادم
بعد چند مین از سینش جدا شدم و شروع کردم به تلمبه زدن
جه اون:عاححح ایییییی تکون نخور
اصلا بهم توجه نمیکرد خیلی تند به کارش ادامه میداد منم ناله میکردم که یهو درد جاشو به لذت داد از خود بیخود شده بودم
جه اون:عاححح خیلی خوبه تهیون
تهیون:ددی بگو
جه اون: بیشتر میخوام.. ددی
تهیون:سرعتمو بیشتر کردم و بعد چند مین ارضا شدیم زود ازش کشیدم بیرون که دردش گرفت
جه اون:اخخخ درد میکنه تهیون
تهیون:عادیه بیب
یکم شکمشو ماساژ دادم و بردم خونشون گذاشتم..
من این دخترو خیلی دوست دارم خندم گرفته بود لنگان لنگان راه میرفت
جه اون: نخند (با حرص)
تهیون: ببخشید بیبی تقصیر من بود
جه اون: فعلا بای
تهیون: خداحافظ گلم
ادامه دارد...
#Roman
#jm
#کارلین
#ددی_فاکر_وحشیم2
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
(اینو گفته باشم که تهیون مافیا هست)
تهیون:زود باش بیبی
جه اون:نمیخوام
گوشیم زنگ خورد مامانم بود
مکالمه تلفنی جه اون و ا/ت
جه اون: سلام مامانی
ا/ت: سلام عشق مامانی کجایی؟!
جه اون:با دوستام درس میخونیم
ا/ت: دخترم میدونی بابات عصبانی میشه میری خونه ای کسی بعد تقاصشو من پس میدم زود بیا خونه برای فردا لباس بگیریم
جه اون: باشه مامانی میام فعلا بای
ا/ت:بای دخترم
پایان مکالمه
جه اون:منو ببر مامانم کارم داره
(اینجا اصماته جنبه نداری نخون 🔞)
تهیون:تا انجام ندیم هیچ جا نمیری(با صدای دو رگه)
جه اون: نه نکن
تهیون:حالا انتخاب با خودته
جه اون:خواستم بلند شم لباسامو بپوشم که منو کشید تو بغلش نشوند و پاهامو انداخت به هر دو طرفش و کمرمو به خودش چسبوند
تهیون: گفتم که نمیزارم بری
جه اون:من میترسم لطفا ولم کن باید زود برم
تهیون: باید یه راند بریم
جه اون:بی چاره قبول کردم که تو همون پوزیشن اروم یکم واردم کرد از پشت
جه اون:ایییی تروخدا درش بیارررر هقق
تهیون:هیش الان عادت میکنی
همشو واردش کردم که جیغش بلند شد
جه اون:جیغغغغ نکن..درد ..داره هق
تهیون:یکم منتظر موندم بهش عادت کنه همون موقع سینه هاشو تو دستم گرفتم و یکیشو خوردن اون یکیو ماساژ میدادم
بعد چند مین از سینش جدا شدم و شروع کردم به تلمبه زدن
جه اون:عاححح ایییییی تکون نخور
اصلا بهم توجه نمیکرد خیلی تند به کارش ادامه میداد منم ناله میکردم که یهو درد جاشو به لذت داد از خود بیخود شده بودم
جه اون:عاححح خیلی خوبه تهیون
تهیون:ددی بگو
جه اون: بیشتر میخوام.. ددی
تهیون:سرعتمو بیشتر کردم و بعد چند مین ارضا شدیم زود ازش کشیدم بیرون که دردش گرفت
جه اون:اخخخ درد میکنه تهیون
تهیون:عادیه بیب
یکم شکمشو ماساژ دادم و بردم خونشون گذاشتم..
من این دخترو خیلی دوست دارم خندم گرفته بود لنگان لنگان راه میرفت
جه اون: نخند (با حرص)
تهیون: ببخشید بیبی تقصیر من بود
جه اون: فعلا بای
تهیون: خداحافظ گلم
ادامه دارد...
#Roman
#jm
#کارلین
۲۵.۴k
۲۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.