بامیسو وارد بار شدیم رفتیم نشستیم یکم ویسکی خوردم که یه پ
بامیسو وارد بار شدیم رفتیم نشستیم یکم ویسکی خوردم که یه پسر اومد پیش میسو و باهم رفتن منم رفتم سر کارم که بابامو با یه مرد دیدم
رفتم پیششون
+بابا اینجا چه کار میکنی
=تو کارای من دخالت نکن برو سر کارت
(ات رفت سر کارشش )
(علامت جونکوک همومی که باباش داره باش قمار میکنه)
_دخترت بو؟ (با نیشخند)
=ارع
_خب شرت بندی کنیم اگع من بردم دخترتو میدی بهم
=اگه منم بردم ۱۰ میلیون وون بهم میدی
_حله شروع کنیم
پرش زمان به بعد قمار
_خب من بردم برو دخترتو بیار
=اوکی
ویو ات
داشت کارامو انجام میدادم که بابام اومد
=اون مرده که انجا نشسته کارت داره برو پیشش
+باش
رفتم پیشش
+بفرکایید کاری داشتید
_بابات بت نگفت( با نیشخند)
+نه
_خب بابات سرت قمار کرد و قمارو باخت و تو باید با من بیای
ویو ات
همینو که گفت قلبم تیکه تیکه شد اخه چطور تونست سر من قمار کنه
رفتم پیششون
+بابا اینجا چه کار میکنی
=تو کارای من دخالت نکن برو سر کارت
(ات رفت سر کارشش )
(علامت جونکوک همومی که باباش داره باش قمار میکنه)
_دخترت بو؟ (با نیشخند)
=ارع
_خب شرت بندی کنیم اگع من بردم دخترتو میدی بهم
=اگه منم بردم ۱۰ میلیون وون بهم میدی
_حله شروع کنیم
پرش زمان به بعد قمار
_خب من بردم برو دخترتو بیار
=اوکی
ویو ات
داشت کارامو انجام میدادم که بابام اومد
=اون مرده که انجا نشسته کارت داره برو پیشش
+باش
رفتم پیشش
+بفرکایید کاری داشتید
_بابات بت نگفت( با نیشخند)
+نه
_خب بابات سرت قمار کرد و قمارو باخت و تو باید با من بیای
ویو ات
همینو که گفت قلبم تیکه تیکه شد اخه چطور تونست سر من قمار کنه
۲.۸k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.