فیک کوک ♡رز های خونین♡ پارت ۱۶
ویو کوک
افتادم روی زمین...صورتم بخاطر مشتتیی که بهم زده بودن کبود شده بود و خون میومد
صورتمو بالا اوردم سمت لیونسو...اون هم نزدیکم شده بود
بریده بریده گفتم: م..منونم....ک.که ت..توهم...باهام...همو..ن..کاری..رو کرد..ی که او..اونا....کردن
ویو لیونسو
با شنیدن صداش و جمله ای که گف لرزه به تنم افتاد
گفتم: ج.جونگ کوک...م..م.من
که دیدم داره سرفه میکنه
رفتم پیشش
گفتم:لطفا اروم باش
میخواستم کمکش کنم اما نمیدونم چجوری
ویو کوک
یکدفعه سوزش خیلی شدیدی رو توی سینم احساس کردم و سرفه ام گرف دستمو گذاشتم روی سینم...نه نه لطفا الان نه ..الان نمیتونم
درد خیلی شدیدی داشت...برعکس همیشه خیلی دردش بیشتر شده بود..نمیدونم چرا ...دستمو گذاشتم روی دهنم اما با هر سرفه ای که میکردم...خون بالا میاوردم...چشامو بستم...امیدوارم دیگه نتونم بازشون کنم...ینی میشه همین جا بمیرم؟....چرا باید به جایی برسم که از خدا چنین چیزیو بخوام...بعد این همه سال...اون داره باهام اینکارو میکنه؟
امیدوارم روز موعود باشه...امیدوارام اون خار ها باعث بشه دیگه بلند نشم
لیونسو هول شده بود
گف: برین دکتر بیارین
با سرفه گفتم: نمیخواد...این..چیزی نیست...که...با دکتر..خوب بشه
تهیونگ اومد سمتم
تهیونگ: کوکی... لطفا دووم بیار
لیونسو گف:.......
خومالییییییییی
شرط پارت بعد ۱۶ لایک ۱۶ کامنت
#فیک #کوک #فیک_کوک #fake
افتادم روی زمین...صورتم بخاطر مشتتیی که بهم زده بودن کبود شده بود و خون میومد
صورتمو بالا اوردم سمت لیونسو...اون هم نزدیکم شده بود
بریده بریده گفتم: م..منونم....ک.که ت..توهم...باهام...همو..ن..کاری..رو کرد..ی که او..اونا....کردن
ویو لیونسو
با شنیدن صداش و جمله ای که گف لرزه به تنم افتاد
گفتم: ج.جونگ کوک...م..م.من
که دیدم داره سرفه میکنه
رفتم پیشش
گفتم:لطفا اروم باش
میخواستم کمکش کنم اما نمیدونم چجوری
ویو کوک
یکدفعه سوزش خیلی شدیدی رو توی سینم احساس کردم و سرفه ام گرف دستمو گذاشتم روی سینم...نه نه لطفا الان نه ..الان نمیتونم
درد خیلی شدیدی داشت...برعکس همیشه خیلی دردش بیشتر شده بود..نمیدونم چرا ...دستمو گذاشتم روی دهنم اما با هر سرفه ای که میکردم...خون بالا میاوردم...چشامو بستم...امیدوارم دیگه نتونم بازشون کنم...ینی میشه همین جا بمیرم؟....چرا باید به جایی برسم که از خدا چنین چیزیو بخوام...بعد این همه سال...اون داره باهام اینکارو میکنه؟
امیدوارم روز موعود باشه...امیدوارام اون خار ها باعث بشه دیگه بلند نشم
لیونسو هول شده بود
گف: برین دکتر بیارین
با سرفه گفتم: نمیخواد...این..چیزی نیست...که...با دکتر..خوب بشه
تهیونگ اومد سمتم
تهیونگ: کوکی... لطفا دووم بیار
لیونسو گف:.......
خومالییییییییی
شرط پارت بعد ۱۶ لایک ۱۶ کامنت
#فیک #کوک #فیک_کوک #fake
۱۳.۸k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.