torture
#فیک_بی_تی_اس#فیکشن#جونگ_کوک#فیک#تهیونگ#کیدراما#کیپاپ#مافیایی#خفن#شکنجه#فیک_بی_تی_اس#فیکشن#جونگ_کوک#فیک#تهیونگ#کیدراما#کیپاپ#مافیایی#خفن#شکنجه#کلیپ#کرانچ#کیوت#سیدراما#عاشقانه#بامزه#بی_تی_اس#بلک_پینگ#اکسو#ایتیزی#بلک_پینک#آزادی#موکبانگ#کره#باحال#بی_تی_اس#آنباکسینگ#فوداسمر#اسلایم#دی_او#نامجون#جین#شوگا#جی_هوب#جیمین#عاشقانه#عشق#جان_فدا#نیکا_ساکرمی#مهسا_امینی#مادر#تنهایی#افسردگی#غمگین#شاد#اسلوموشن#کارما#سپهر_خلسه#رضا_پیشرو#امیر_تتلو
torture
Part ²
همون موقع سمت صدا برگشتم ک دیدم رئیسشون لنگ لنگون داره ب سمتم میاد،یجورایی از دو طرف محاصرم کرده بودن.
عکس العمل بالایی داشتم پس وقتمو تلف نکردم،رئیسشون کار خاصی با اون پاش نمیتونست انجام بده و فعلن باید یکی از اعضای اصلیشونو زنده نگه میداشتم،هوشمندانه ترین کار خالی کردن ی گلوله ی دیگه توی اون پاش بود تا کاملن ناتوان بشه،پس سریع همین کارو کردم و دوباره تفنگو سمت اون پسره گرفتم.انقد عصبانی بود ک رنگش به سیاهی میزد.همینجوری که دورش میچرخیدم گفتم
-خب کوچولو،حالا فقط من و تو موندیم،عوممم....دیدی از دست ی دختر چه کارا برمیاد؟ولی هنوز تموم نشده،خودتم باید بمیری!
عربده کشید و بعد به سمتم حمله ور شد،جاخالی دادم و بعد یکی از فنای ووشو رو روش زدم ک محکم به زمین کوبیده شد.با اون فن شکستگی استخوناش حتمی بود و نمیتونست هیچ کار دیگه ای بکنه ولی ترجیح میدادم بازی رو تموم کنم.همونطور که تفنگو سمتش میگرفتم گفتم
-خب،به نظر میاد دیگه بازی باید تموم بشه.به من که خیلی خوش گذشت،تا الان چار تا آدمو کشتم و با تو میشه پنجمی،برا این که خلافکارای عوضی مثل تو رو بکشم یه لحظه هم فک نمیکنم،جای شما همونجاییه که هزار تا آدمو فرستادید.اگه نمیکشتمش هر روز صد تا آدمو یا میکشتن یا میفروختن،این پسره عم با این کاراش معلوم بود تقریبن جز اصلیا حساب میشه ولی من یکی بیشتر نیاز نداشتم.کشتنش خیلی بی مزه میشد و بهم حال نمیداد برا همین یقشو گرفتم و سمت یکی از ستونا کشیدمش و بستمش به اونجا،جوری که امکان نداشت بتونه خودشو آزاد کنه،بلاخره یا یکی نجاتش میداد یا از درد و گرسنگی تلف میشد.
میتونستم وزن خیلی بالایی رو بکشم،با اون تمرینات حتی میتونستم وزنای بالای ۳۰۰ کیلو رو بلند کنم،پس رئیسشونو تا توی ماشین کشیدم،دهنش و دستو پاشو بستم و پرتش کردم تو صندوق عقب.احتمالن اگه کسی منو با اون استایل میدید شناساییم میکرد چون قبل ورودم خیلیا منو با اون استایل دیدن،برای همین لباسامو با یه شلوار شیش جیب مشکی و یه بالاناف مشکی عوض کردم و بعد یه کت لش مشکی روش پوشیدم،موهای بلندم رو هم باز کردم و یه عینک دودی زدم،لامبورگینیمو روشن کردم و طبق معمول با سرعت زیاد رفتم
torture
Part ²
همون موقع سمت صدا برگشتم ک دیدم رئیسشون لنگ لنگون داره ب سمتم میاد،یجورایی از دو طرف محاصرم کرده بودن.
عکس العمل بالایی داشتم پس وقتمو تلف نکردم،رئیسشون کار خاصی با اون پاش نمیتونست انجام بده و فعلن باید یکی از اعضای اصلیشونو زنده نگه میداشتم،هوشمندانه ترین کار خالی کردن ی گلوله ی دیگه توی اون پاش بود تا کاملن ناتوان بشه،پس سریع همین کارو کردم و دوباره تفنگو سمت اون پسره گرفتم.انقد عصبانی بود ک رنگش به سیاهی میزد.همینجوری که دورش میچرخیدم گفتم
-خب کوچولو،حالا فقط من و تو موندیم،عوممم....دیدی از دست ی دختر چه کارا برمیاد؟ولی هنوز تموم نشده،خودتم باید بمیری!
عربده کشید و بعد به سمتم حمله ور شد،جاخالی دادم و بعد یکی از فنای ووشو رو روش زدم ک محکم به زمین کوبیده شد.با اون فن شکستگی استخوناش حتمی بود و نمیتونست هیچ کار دیگه ای بکنه ولی ترجیح میدادم بازی رو تموم کنم.همونطور که تفنگو سمتش میگرفتم گفتم
-خب،به نظر میاد دیگه بازی باید تموم بشه.به من که خیلی خوش گذشت،تا الان چار تا آدمو کشتم و با تو میشه پنجمی،برا این که خلافکارای عوضی مثل تو رو بکشم یه لحظه هم فک نمیکنم،جای شما همونجاییه که هزار تا آدمو فرستادید.اگه نمیکشتمش هر روز صد تا آدمو یا میکشتن یا میفروختن،این پسره عم با این کاراش معلوم بود تقریبن جز اصلیا حساب میشه ولی من یکی بیشتر نیاز نداشتم.کشتنش خیلی بی مزه میشد و بهم حال نمیداد برا همین یقشو گرفتم و سمت یکی از ستونا کشیدمش و بستمش به اونجا،جوری که امکان نداشت بتونه خودشو آزاد کنه،بلاخره یا یکی نجاتش میداد یا از درد و گرسنگی تلف میشد.
میتونستم وزن خیلی بالایی رو بکشم،با اون تمرینات حتی میتونستم وزنای بالای ۳۰۰ کیلو رو بلند کنم،پس رئیسشونو تا توی ماشین کشیدم،دهنش و دستو پاشو بستم و پرتش کردم تو صندوق عقب.احتمالن اگه کسی منو با اون استایل میدید شناساییم میکرد چون قبل ورودم خیلیا منو با اون استایل دیدن،برای همین لباسامو با یه شلوار شیش جیب مشکی و یه بالاناف مشکی عوض کردم و بعد یه کت لش مشکی روش پوشیدم،موهای بلندم رو هم باز کردم و یه عینک دودی زدم،لامبورگینیمو روشن کردم و طبق معمول با سرعت زیاد رفتم
۱۹.۷k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.