خوناشام من پارت ۱۴
=به نظرت حالش خوبه آخه گناه داشت
×نه گناه نداشت
کوک دست ات گرفت و سریع از اونجا خارج شدن و رفتن به عمارت خودشون
وقتی رسیدن ات دستش شو از دست کوک جدا کرد و گفت من از تو بدم میاد
×دروغ نگو دختر
= چرا باید دروغ بگم تازه خواستگارم دارم خواستگارم اسمش هیونجین هست اون منو خیلی دوست داره
×ات منم دوست دارم
= ولی هینجین تا حالا منو نزده ولی همیشه خوشحالم میکرد زنجرم نمیداد
×ات من واقعا متاسفم برا اون روز قول میدم دیگه تکرار نشه. هی وایسا من چرا دارم به تو التماس میکنم هان من هر کاری بخوام میکنم و الان تو رو مال خودم میکنم که کسی دیگه سمتت نیا
=زد خیالت باطل
×حالا میبینی
کوک دست ات رو گرفت و برد تو اتاق و در قفل کرد
بقیه اصمات
تو کامنتا بیاید
پارت بعد شرط ۱۰ تا لایک ۳ فالو ۵ کامنت
×نه گناه نداشت
کوک دست ات گرفت و سریع از اونجا خارج شدن و رفتن به عمارت خودشون
وقتی رسیدن ات دستش شو از دست کوک جدا کرد و گفت من از تو بدم میاد
×دروغ نگو دختر
= چرا باید دروغ بگم تازه خواستگارم دارم خواستگارم اسمش هیونجین هست اون منو خیلی دوست داره
×ات منم دوست دارم
= ولی هینجین تا حالا منو نزده ولی همیشه خوشحالم میکرد زنجرم نمیداد
×ات من واقعا متاسفم برا اون روز قول میدم دیگه تکرار نشه. هی وایسا من چرا دارم به تو التماس میکنم هان من هر کاری بخوام میکنم و الان تو رو مال خودم میکنم که کسی دیگه سمتت نیا
=زد خیالت باطل
×حالا میبینی
کوک دست ات رو گرفت و برد تو اتاق و در قفل کرد
بقیه اصمات
تو کامنتا بیاید
پارت بعد شرط ۱۰ تا لایک ۳ فالو ۵ کامنت
۶.۲k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.