اینم پارت جدید رمان Blackpink کابوس مرگ شیرین✨ پارت2
میبینن بدن رزی بدون کله و تکه تکه افتاده روزمین وقتی سقفو نگاه میکنن میبینن کلش با ی نخ اویزون شده و بهشون نگاه میکنه
لیسا جیغ میزنهههههههه
کلی گریه میکنن و بعدش جنی زنگ میزنه به پدر مادر رزی و بهشون قضیه رو میگه اونام کلی گریه میکنن و حرفای جنی رو باور نمیکنن
بعد زنگ میزنن به جیسو اونم باور نمیکنه
جیسو:اخه چطور ممکنه
جنی:بخدا هق راست میگمممم هق
جیسو:باشه من الان میام
بعد جیسو و مامان بابای رزی میان
بدن رزی رو میندازن تو کیسه زباله و میبرن میندازن تو سطل اشغال(پارم نکنید جهت طنز کردن داستانه😐😂)
جیسو برمیگرده
لیسا:وای حالا چیکار کنیم هق
جیسو:سه نفره شدیم هق
جنی:رزی از پیش ما رفت هق
لیسا:دستشوی دارم هق (😂)
جنی:خب برو
لیسا:اخه میترسم
جیسو:از چی
لیسا:اگه همونی که اون بلا رو سر رزی اورده بود بیاد منم اونجوری کنه چیکار میکنین
جیسو:شاید رزی خودکشی کرده؟؟
لیسا:نخیرم حتما این خونه جن داره من دیگه اینجا نمیمونم
جنی:جنمون کجا بود بابا
لیسا:لطفا یکیتون بیاد جلو در وایسه
جیسو:برو من میام
جنی:منم میام میترسم
لیسا:تا الان که میگفتی جن نداریم اینجا حالا چیشد
جنی:خب نمیدونم شاید داشته باشیم
جیسو:باشه حالا بیاید بریم
سه ساعت بعد
جیسو:این چرا نمیاد بیرون؟؟
جنی:نمیدونم اتفاقی براش نیوفتاده باشه
جیسو:بریم تو؟؟؟
جنی:نمیدونم شاید هنوز تموم نشده
جیسو:اخه کی سه ساعت تو دستشویی میمونه
بعد میرن داخل که یهو....
شرطا:۴ تا لایک
۲ تا کامنت
لیسا جیغ میزنهههههههه
کلی گریه میکنن و بعدش جنی زنگ میزنه به پدر مادر رزی و بهشون قضیه رو میگه اونام کلی گریه میکنن و حرفای جنی رو باور نمیکنن
بعد زنگ میزنن به جیسو اونم باور نمیکنه
جیسو:اخه چطور ممکنه
جنی:بخدا هق راست میگمممم هق
جیسو:باشه من الان میام
بعد جیسو و مامان بابای رزی میان
بدن رزی رو میندازن تو کیسه زباله و میبرن میندازن تو سطل اشغال(پارم نکنید جهت طنز کردن داستانه😐😂)
جیسو برمیگرده
لیسا:وای حالا چیکار کنیم هق
جیسو:سه نفره شدیم هق
جنی:رزی از پیش ما رفت هق
لیسا:دستشوی دارم هق (😂)
جنی:خب برو
لیسا:اخه میترسم
جیسو:از چی
لیسا:اگه همونی که اون بلا رو سر رزی اورده بود بیاد منم اونجوری کنه چیکار میکنین
جیسو:شاید رزی خودکشی کرده؟؟
لیسا:نخیرم حتما این خونه جن داره من دیگه اینجا نمیمونم
جنی:جنمون کجا بود بابا
لیسا:لطفا یکیتون بیاد جلو در وایسه
جیسو:برو من میام
جنی:منم میام میترسم
لیسا:تا الان که میگفتی جن نداریم اینجا حالا چیشد
جنی:خب نمیدونم شاید داشته باشیم
جیسو:باشه حالا بیاید بریم
سه ساعت بعد
جیسو:این چرا نمیاد بیرون؟؟
جنی:نمیدونم اتفاقی براش نیوفتاده باشه
جیسو:بریم تو؟؟؟
جنی:نمیدونم شاید هنوز تموم نشده
جیسو:اخه کی سه ساعت تو دستشویی میمونه
بعد میرن داخل که یهو....
شرطا:۴ تا لایک
۲ تا کامنت
۲.۱k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.