دوران ما part7 فیک دوران ما پوستر از حالا به بعد اینه:)
لبخندی بهم زد و سر جاش نشست
.....
داشتم مشکوکانه به لحن حرف زدن سورا و ته مان دقت میکردم مطمئن بودم چیزی بینشون هست ...
که همون موقع گوشیم زنگ خورد یه شماره ی ناشناس بود جواب دادم
ا.ت:الو؟
کیومی:ببخشید مزاحم میشم ..شما جانگ ا.ت هستید درسته؟
ا.ت:عمم ..بله خودم هستم شما؟
کیومی:منم کیومی خواهر تهیونگ .
ا.ت:عااا درسته چه خبر خوبی؟
کیومی:مرسی خوبم خود چه طوری؟
ا.ت:منم خوبم....فقط میشه بپرسم شماره ی منو از کجا پیدا کردی؟
کیومی: از ته مان گرفتم
ا.ت:اها ..درسته ته مان...ته مان (نگاه چپ چپ به ته مان)
ا.ت:خب اتفاقی افتاده؟
کیومی:اممم ..نه فقط میخواستم یکم باهم وقت بگذرونیم و بیشتر اشنا شیم
البته اگه وقت داشتی
ا.ت:البته که وقت دارم فقط من امروز دانشگاهم نظرت راجب فردا چیه؟
کیومی :خوبه
ا.ت:پس فردا میبنمت فقط مکان و ساعتو اگه میشه بگو
کیومی:باشه برات میفرستم کاری ندار؟
ا.ت:نه فردا میبینمت ..خدافظ
کیومی:خدافظ:)
بعد از قطع کردن گوشی ته مان با استرس بهم نکاه میکرد چون میدونست قراره بلایی سرش بیاد
از جام بلند شدم گوشش وکشیدم
ته مان: ای.ای اول بگو چی شده بعد بکش
ا.ت:باز توی احمق شماره ی منو دادی به این واون
ته مان:بخدا کیومی خودش ازم خواست منم دادمش
ا.ت:من چند بار گفتم هر کی خواست اول بپرس ازم بعد بده
سورا :ا.ت فعلا ولش کن همه دارن بهمون نگاه میکنن
گوش ته مانو ول کردم و نشستم سرجام
ا.ت:یه بار دیکه یه همچین غلطی کنی میزنمت صدا خر بدی
ته مان:باشه اصلا غلط کردم
ا.ت:غلط که همیشه میکنی
ته مان :کاملا صحیح
.....
داشتم مشکوکانه به لحن حرف زدن سورا و ته مان دقت میکردم مطمئن بودم چیزی بینشون هست ...
که همون موقع گوشیم زنگ خورد یه شماره ی ناشناس بود جواب دادم
ا.ت:الو؟
کیومی:ببخشید مزاحم میشم ..شما جانگ ا.ت هستید درسته؟
ا.ت:عمم ..بله خودم هستم شما؟
کیومی:منم کیومی خواهر تهیونگ .
ا.ت:عااا درسته چه خبر خوبی؟
کیومی:مرسی خوبم خود چه طوری؟
ا.ت:منم خوبم....فقط میشه بپرسم شماره ی منو از کجا پیدا کردی؟
کیومی: از ته مان گرفتم
ا.ت:اها ..درسته ته مان...ته مان (نگاه چپ چپ به ته مان)
ا.ت:خب اتفاقی افتاده؟
کیومی:اممم ..نه فقط میخواستم یکم باهم وقت بگذرونیم و بیشتر اشنا شیم
البته اگه وقت داشتی
ا.ت:البته که وقت دارم فقط من امروز دانشگاهم نظرت راجب فردا چیه؟
کیومی :خوبه
ا.ت:پس فردا میبنمت فقط مکان و ساعتو اگه میشه بگو
کیومی:باشه برات میفرستم کاری ندار؟
ا.ت:نه فردا میبینمت ..خدافظ
کیومی:خدافظ:)
بعد از قطع کردن گوشی ته مان با استرس بهم نکاه میکرد چون میدونست قراره بلایی سرش بیاد
از جام بلند شدم گوشش وکشیدم
ته مان: ای.ای اول بگو چی شده بعد بکش
ا.ت:باز توی احمق شماره ی منو دادی به این واون
ته مان:بخدا کیومی خودش ازم خواست منم دادمش
ا.ت:من چند بار گفتم هر کی خواست اول بپرس ازم بعد بده
سورا :ا.ت فعلا ولش کن همه دارن بهمون نگاه میکنن
گوش ته مانو ول کردم و نشستم سرجام
ا.ت:یه بار دیکه یه همچین غلطی کنی میزنمت صدا خر بدی
ته مان:باشه اصلا غلط کردم
ا.ت:غلط که همیشه میکنی
ته مان :کاملا صحیح
۵.۸k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.