☆ Black? ☆
☆ Black? ☆
[ P ۹ ]
آروم چشماتو از هم فاصله دادی ، جونگکوک توی ۱۰ سانتی متری صورتت بود سریع ازت فاصله گرفت و گفت
کوک : عا ، یه چیزی روی صورتت بود
اشکای خشک شده روی صورتت رو با دستات کنار زدی و گفتی
ا/ت : اشکال نداره
و از ماشین پیاده شدی حالت خیلی بد بود ولی نمیخواستی کوک متوجه حالت بشه پس تصمیم گرفتی با یه لبخند فیک جمعش کنی .
رفتید داخل خونه
ا/ت : خببببببب من میرم غذا رو درست کنم"لبخند فیک
داشتی به سمت آشپز خونه قدم برمیداشتی و پشتت به جونگکوک بود که با حرفش از حرکت وایسادی
کوک : خوبی ؟
تصمیم گرفتی واقعیت رو بهش بگی ، البته کمی از واقیعت .
ا/ت : بد بودم ولی الان بهترم ، باور کن ! "لبخند تلخ
بعد از حرفت جونگکوک بیخیال شد و به اتاقش رفت و توعم موهای بلندت رو از بالا بستی و شروع به آشپزی کردی
"پرش زمانی به به ساعت ۶ بعد از ظهر"
بلخره اشپزیت تموم شد و به سمت اتاقت رفتی و یه دوش ۲۰ مینی گرفتی و حاضر شدی
"پرش زمانی به ۸ شب"
داشتی رژ لبت رو به لبات میزدی که در زده شد
کوک : بیا عموم داره میاد
ا/ت : اومدم "داد برای اینکه بشنوه
و از در اتاق خارج شدی
"پرش زمانی به سر میز شام"
سوک : دستت درد نکنه عروسم ، نظرتون چیه هفته ی بعد عروسی رو بگیریم؟
با این حرفش غذا توی گلوت گیر کرد و شروع به سرفه کردن کردی ،
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
[ P ۹ ]
آروم چشماتو از هم فاصله دادی ، جونگکوک توی ۱۰ سانتی متری صورتت بود سریع ازت فاصله گرفت و گفت
کوک : عا ، یه چیزی روی صورتت بود
اشکای خشک شده روی صورتت رو با دستات کنار زدی و گفتی
ا/ت : اشکال نداره
و از ماشین پیاده شدی حالت خیلی بد بود ولی نمیخواستی کوک متوجه حالت بشه پس تصمیم گرفتی با یه لبخند فیک جمعش کنی .
رفتید داخل خونه
ا/ت : خببببببب من میرم غذا رو درست کنم"لبخند فیک
داشتی به سمت آشپز خونه قدم برمیداشتی و پشتت به جونگکوک بود که با حرفش از حرکت وایسادی
کوک : خوبی ؟
تصمیم گرفتی واقعیت رو بهش بگی ، البته کمی از واقیعت .
ا/ت : بد بودم ولی الان بهترم ، باور کن ! "لبخند تلخ
بعد از حرفت جونگکوک بیخیال شد و به اتاقش رفت و توعم موهای بلندت رو از بالا بستی و شروع به آشپزی کردی
"پرش زمانی به به ساعت ۶ بعد از ظهر"
بلخره اشپزیت تموم شد و به سمت اتاقت رفتی و یه دوش ۲۰ مینی گرفتی و حاضر شدی
"پرش زمانی به ۸ شب"
داشتی رژ لبت رو به لبات میزدی که در زده شد
کوک : بیا عموم داره میاد
ا/ت : اومدم "داد برای اینکه بشنوه
و از در اتاق خارج شدی
"پرش زمانی به سر میز شام"
سوک : دستت درد نکنه عروسم ، نظرتون چیه هفته ی بعد عروسی رو بگیریم؟
با این حرفش غذا توی گلوت گیر کرد و شروع به سرفه کردن کردی ،
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۳.۹k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.