دختر جنگل 7
لارا ویو
با اینکه ماری رو دوست داشتم ولی بخاطر اون اتفاق نحس نمیتونستم گریه کنم
فلش بک به 8 سال پیش
داشتم با خواهرم از خیابون رد میشدیم و حرف میزدیم که یهو نور سمت چپ زیاد شد و سیاهی
(لارا قدرت گریه کردن رو از دست داده خواهرش رو هم همینطور)
پایان فلش بک
جنازه ی ماری رو از خونه خارج کردم و کنار درخت گیلاس دفنش کردم
کوک ویو
بعد از شلیک کردن سعی کردم توی دیگ قایم شم که همون لحظه لارا در کمد رو باز کرد
+ت..تو...توکی هستی؟ تو کمد من چیکار میکنی؟*ترس و بغض*
_اسمم کوکه و ماموریت دارم که تورو ببرم شهر
+ نمیام کوک من خیلی اینجارو دوست دارم و خاطره باهاش دارم نمیخوام بیامممم* عصبی و لج*
_ به زور میبرمت
بلافاصله انداختمش رو شونم و سوار ماشین کردمش
_ قفل و بزن و حرکت کن
^چشم
داشتیم میرفتیم که...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شرایط پارت بعد: 4 لایک
با اینکه ماری رو دوست داشتم ولی بخاطر اون اتفاق نحس نمیتونستم گریه کنم
فلش بک به 8 سال پیش
داشتم با خواهرم از خیابون رد میشدیم و حرف میزدیم که یهو نور سمت چپ زیاد شد و سیاهی
(لارا قدرت گریه کردن رو از دست داده خواهرش رو هم همینطور)
پایان فلش بک
جنازه ی ماری رو از خونه خارج کردم و کنار درخت گیلاس دفنش کردم
کوک ویو
بعد از شلیک کردن سعی کردم توی دیگ قایم شم که همون لحظه لارا در کمد رو باز کرد
+ت..تو...توکی هستی؟ تو کمد من چیکار میکنی؟*ترس و بغض*
_اسمم کوکه و ماموریت دارم که تورو ببرم شهر
+ نمیام کوک من خیلی اینجارو دوست دارم و خاطره باهاش دارم نمیخوام بیامممم* عصبی و لج*
_ به زور میبرمت
بلافاصله انداختمش رو شونم و سوار ماشین کردمش
_ قفل و بزن و حرکت کن
^چشم
داشتیم میرفتیم که...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شرایط پارت بعد: 4 لایک
۲.۰k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.