خواب های سمی®
اقااا
خواب دیده بودم...
سانزو با تاکه داشت ازدواج میکرد ಠ_ಠ
بعد سایتاما اومده بود جای پدر سانزو
ولی فکر کنم سایتاما کاشت مو کرده بود. اقا فرداش تاکه از سانزو باردار شد (او شت) بعد اسم بچشونو گذاشتن اصغر
اصغر قسی ما رو مانا ( همون خواهر میتی)
کراش زده بود و تو فکر ازداوج بود ( ۶ سالش بودااا)
رف به مامانش سانزو گف که من عاقش فلانی شدم...
وسانزو هم یه کف گرگی زد گف خاک تو سرت نون که نگرفتی
زنم میخوایییی
و این گونه بود که اصغر رفت نون وایی....
خواب دیده بودم...
سانزو با تاکه داشت ازدواج میکرد ಠ_ಠ
بعد سایتاما اومده بود جای پدر سانزو
ولی فکر کنم سایتاما کاشت مو کرده بود. اقا فرداش تاکه از سانزو باردار شد (او شت) بعد اسم بچشونو گذاشتن اصغر
اصغر قسی ما رو مانا ( همون خواهر میتی)
کراش زده بود و تو فکر ازداوج بود ( ۶ سالش بودااا)
رف به مامانش سانزو گف که من عاقش فلانی شدم...
وسانزو هم یه کف گرگی زد گف خاک تو سرت نون که نگرفتی
زنم میخوایییی
و این گونه بود که اصغر رفت نون وایی....
۳.۲k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.