مافیای من
#مافیای_من
Part:8
کوک: نقشه ی خبی کشیدی اما جواب نداد (نیشخند)
ات: ببین ولم کن من برم وگرنه من هم تورو میکشم هم خدم رو
کوک: بکش، بکش ببینم چطوری میکشی هه(نیشخند)
ات: دلت مبارزه میخاد؟
کوک: اگع بتونی 20 تا از بادیگارد خای منو زخمی کنی اون موقع میذارم بری
ات: چ....چی؟(ترس)
کوک:چیه جوجه ترسیدی؟
ات:قبول میکنم
کوک: هه باشع دنبالم بیا
رفتیم ت حیاط من ی کنار ویسادم و ات وسط حیاط بود ک 20 تا از بادیگاردام دورش جمع شدن حالت دفاعی گرفت و همه ی جا بعش حمله کردن 5 نفرشون رو زد و بغیشون هم همین طور ک یکی زد ب کمرش و افتاد زمین اون یکی با پا زد ت دلش ات بلند شد یکی از بادیگاردام دستشو جلو اورد ک ات دستش رو گرفت و روی شونه هاش نشست گردنش رو شکست بعد اینکه همه رو داغون کرد من رفتم جلو و گفتم
کوک: بیا ببینم چیکاره ای
ات: پس دلت میخاد
رفتم حمله کردم اما ی طوری داغونم کرد ک چی بگم
چند مین بعد
ویو ات
منو زد کاملا داغونم کرد ات بیچاره شدی الان دیگه نمیتونی از پیش این ضالم جئون خان بری اهههه
دیگه چیزی ندیدم و خاموشی.....
Part:8
کوک: نقشه ی خبی کشیدی اما جواب نداد (نیشخند)
ات: ببین ولم کن من برم وگرنه من هم تورو میکشم هم خدم رو
کوک: بکش، بکش ببینم چطوری میکشی هه(نیشخند)
ات: دلت مبارزه میخاد؟
کوک: اگع بتونی 20 تا از بادیگارد خای منو زخمی کنی اون موقع میذارم بری
ات: چ....چی؟(ترس)
کوک:چیه جوجه ترسیدی؟
ات:قبول میکنم
کوک: هه باشع دنبالم بیا
رفتیم ت حیاط من ی کنار ویسادم و ات وسط حیاط بود ک 20 تا از بادیگاردام دورش جمع شدن حالت دفاعی گرفت و همه ی جا بعش حمله کردن 5 نفرشون رو زد و بغیشون هم همین طور ک یکی زد ب کمرش و افتاد زمین اون یکی با پا زد ت دلش ات بلند شد یکی از بادیگاردام دستشو جلو اورد ک ات دستش رو گرفت و روی شونه هاش نشست گردنش رو شکست بعد اینکه همه رو داغون کرد من رفتم جلو و گفتم
کوک: بیا ببینم چیکاره ای
ات: پس دلت میخاد
رفتم حمله کردم اما ی طوری داغونم کرد ک چی بگم
چند مین بعد
ویو ات
منو زد کاملا داغونم کرد ات بیچاره شدی الان دیگه نمیتونی از پیش این ضالم جئون خان بری اهههه
دیگه چیزی ندیدم و خاموشی.....
۷۱۷
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.