P 10
تا به مهمونی رسیدن ماسکاشونو زدن....و دوباره خشک و جدی وارد شدن...ا،ت و حتی بقیه اعضا میتونستن نگاه های هیز رو حس کنن ولی ا،ت مثل همیشه به هیچ جاش نبود در کنار اعضا حرکت کرد و روی یکی از میزا نشستن...اون میز جایگاه وی ای پی بود...بقیه فکر میکردن ا،ت این وسط یه هرزه برای فروشه....و شروعکردن قیمت دادن....
مرد؛این مادام زیبا برای فروش چقدر ؟
جیمین تا خواست حرفی بزنه با گذاشتن دست ا،ت روی دستش ساکت شد و اعضا نمیدونستن هدفش چیه....
جیمین ویو
برای فروش ا،ت پیشنهاد میداد؟ خواستم حرفی بزنم ک با حرکت ا،ت متوجه شدم سکوت کنم...و انگار باید میذاشتم قیمت بدن...
ناشناس: 560 میلیون وون
ناشناس: 900 میلیون دلار
ناشناس: ۸۰۹ میلیون دلار
ا،ت پوزخندی زد و لب باز کرد....
ا،ت:فکر نمیکنی بد جایی داری حرف از خرید و فروش میزنی؟
یا مطمعنن نشناختی؟دوست نداری که جنازه تو جلوی عزیزات ببرن؟ هوم؟چرا ساکت شدین؟
ریوک:مادام استلا ،خیلی ممنون که این افتخار رو دادید اینجا حضور داشته باشید و همینطور باند بنگتن بویز
جیمین:باعث افتخار ما هم هست
ا،ت پوزخندی زد و لب باز کرد
ا،ت:خیلی ممنون جناب کوان،همچنین باعث افتخار من هم هست ولی...ظاهرا بقیه افراد اینجا یه برداشت بد درمورد حضور من کردن...که خیلی هم ارزش نداره که مهمونی خودمون رو بخاطر چند تا فرد بی ارزش خراب کنیم...درسته؟
کوان ریوک که منظور ا،ت رو گرفته بود لب باز کرد:
ریوک:بابت رفتار بد عذر میخوام ،درسته از مهمونی لذت ببرید باند بنگتن بویز و مادام استلا... لطفا به سمت اون بخش بیاین ما هم اونجا حضور داریم،با اجازتون
ا،ت و پسرا بلند شدن و نگاهی به اون چند نفر کردن و پوزخند زدن و اونا تازه فهمیده بودن چه غلطی کردن..که:
ناشناس:مادام استلا،بابت رفتارمون عذر میخوایم دیگه تکرار نمیشه
با صداش همه متوقف شدن...که ا،ت برگشت:درموردش فکر میکنم...
و به راهشون ادامه دادن...که جیمین دم گوش ا،ت گفت:کی فکرشو میکنه که مادام استلای مشهور دیشب تو بغل دادشش گریه میکرد؟
ات نگاهی به جیمین انداخت و در جوابش جلو گوشش گفت:یاا یه طوری میگی انگار خودت گریه نمیکردی جیمین به هوش خواهرش خندید چون وقتی جیمین گریه میکرد اصلا نمیشد فهمید ولی ا،ت فهمیده بود...وارد قسمت وی ای پی اصلی شدن....و مشغول صحبت شدن...
مرد؛این مادام زیبا برای فروش چقدر ؟
جیمین تا خواست حرفی بزنه با گذاشتن دست ا،ت روی دستش ساکت شد و اعضا نمیدونستن هدفش چیه....
جیمین ویو
برای فروش ا،ت پیشنهاد میداد؟ خواستم حرفی بزنم ک با حرکت ا،ت متوجه شدم سکوت کنم...و انگار باید میذاشتم قیمت بدن...
ناشناس: 560 میلیون وون
ناشناس: 900 میلیون دلار
ناشناس: ۸۰۹ میلیون دلار
ا،ت پوزخندی زد و لب باز کرد....
ا،ت:فکر نمیکنی بد جایی داری حرف از خرید و فروش میزنی؟
یا مطمعنن نشناختی؟دوست نداری که جنازه تو جلوی عزیزات ببرن؟ هوم؟چرا ساکت شدین؟
ریوک:مادام استلا ،خیلی ممنون که این افتخار رو دادید اینجا حضور داشته باشید و همینطور باند بنگتن بویز
جیمین:باعث افتخار ما هم هست
ا،ت پوزخندی زد و لب باز کرد
ا،ت:خیلی ممنون جناب کوان،همچنین باعث افتخار من هم هست ولی...ظاهرا بقیه افراد اینجا یه برداشت بد درمورد حضور من کردن...که خیلی هم ارزش نداره که مهمونی خودمون رو بخاطر چند تا فرد بی ارزش خراب کنیم...درسته؟
کوان ریوک که منظور ا،ت رو گرفته بود لب باز کرد:
ریوک:بابت رفتار بد عذر میخوام ،درسته از مهمونی لذت ببرید باند بنگتن بویز و مادام استلا... لطفا به سمت اون بخش بیاین ما هم اونجا حضور داریم،با اجازتون
ا،ت و پسرا بلند شدن و نگاهی به اون چند نفر کردن و پوزخند زدن و اونا تازه فهمیده بودن چه غلطی کردن..که:
ناشناس:مادام استلا،بابت رفتارمون عذر میخوایم دیگه تکرار نمیشه
با صداش همه متوقف شدن...که ا،ت برگشت:درموردش فکر میکنم...
و به راهشون ادامه دادن...که جیمین دم گوش ا،ت گفت:کی فکرشو میکنه که مادام استلای مشهور دیشب تو بغل دادشش گریه میکرد؟
ات نگاهی به جیمین انداخت و در جوابش جلو گوشش گفت:یاا یه طوری میگی انگار خودت گریه نمیکردی جیمین به هوش خواهرش خندید چون وقتی جیمین گریه میکرد اصلا نمیشد فهمید ولی ا،ت فهمیده بود...وارد قسمت وی ای پی اصلی شدن....و مشغول صحبت شدن...
۱۶.۹k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.