پارت ۱۷ : پادشاه من
یک هفته بعد
العان یک هفته گذشته بود و هنوز ا.ت بهوش نیومده بود ملکه ی مادر تمام وقت از ا.ت مواظبت میکرد و کوک تا وقت اضافه گیر میآورد مدام به دیدن ا.ت میرفت و با اون حرف میزد
خیلی نگران و ناراحت بود
دلتنگ بود برای کیوت بازی های ا.ت پشمک پشمک گفتنش
به شوگا آقای مین گفتنش
زبون سولان رو کوتاه کردن
دلش تنگ بود
بی حد و اندازه
امروز هم کوک بعد از جلسه با وزرا رفت تا با ا.ت صحبت کنه
کوک : سلام ا.ت خوبی
من هنوز وزیر اعظم رو مجازات نکردم وایسادم تا خودت بهوش بیای و حقش و بزاری کف دستش ا.ت بیدار شو دلم برات یه ذره شده
ا.ت : قر.. بان
العان یک هفته گذشته بود و هنوز ا.ت بهوش نیومده بود ملکه ی مادر تمام وقت از ا.ت مواظبت میکرد و کوک تا وقت اضافه گیر میآورد مدام به دیدن ا.ت میرفت و با اون حرف میزد
خیلی نگران و ناراحت بود
دلتنگ بود برای کیوت بازی های ا.ت پشمک پشمک گفتنش
به شوگا آقای مین گفتنش
زبون سولان رو کوتاه کردن
دلش تنگ بود
بی حد و اندازه
امروز هم کوک بعد از جلسه با وزرا رفت تا با ا.ت صحبت کنه
کوک : سلام ا.ت خوبی
من هنوز وزیر اعظم رو مجازات نکردم وایسادم تا خودت بهوش بیای و حقش و بزاری کف دستش ا.ت بیدار شو دلم برات یه ذره شده
ا.ت : قر.. بان
۷.۳k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.