P5 ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ܣܩࡅ࡙ܢܚ݅ܭَࡅ࡙✞
تهیونگ:پرو شدیاااااا
ا.ت:من...... پرو......هه. از تو یاد گرفتم
تهیونگ:.....
ا.ت:دیدی کم اوردی
تهیونگ:ببین م.........
گوشی ا.ت زنگ خورد
مکالمه
ا.ت:الو
لی یان:الو چطوری خرمگس
ا.ت:اووووووو لی لی خوبی پدسگ
لی یان:من چند بار ب تو گفتم به من نگو لی لی ها احمق
ا.ت:(خنده)اوه اوه دوست دارم توله سگ
لی یان:خب میگم ا.ت فردا میای بریم بار
ا.ت:بار؟ کیا هستن؟
لی یان:اممم من . سو آ. جیسان. تو هالا میایی آیا؟؟
ا.ت:اووو اره حتما میام بیاین دنبالم
لی یان:اوک میام دنبالت
ا.ت:راستی میگم پس پسرا نمیان
لی یان:بهشون گفتم گفتن باشهه
ا.ت:سوجین و سوهو (بچه ها گیج شدم سوهویا هوسو)
لی یان:اره میان
ا.ت:ویییییی اوک پس فعلا
لی یان:میبینمت
قط کرد
تهیونگ:خب میخوای با پسرا بری بار اره ؟
ا.ت:اره مشکلی هست
تهیونگ:امم نه فقط عمو میدونه
ا.ت:نه
تهیونگ:خب میتونم در جریانش بزارم
ا.ت:گوه نخور بابا
یهویی تهیونگ روم خیمه زد
ا.ت:هوییی چی میکنی هااااا
تهیونگ:باید ادبت کنم تا دیگه به ددیت فش. ندی
ا.ت:برو بابا روانی گم شو اون ور
تهیونگ داشت لباس درمیاورد
(اسمات)
ا.ت:من...... پرو......هه. از تو یاد گرفتم
تهیونگ:.....
ا.ت:دیدی کم اوردی
تهیونگ:ببین م.........
گوشی ا.ت زنگ خورد
مکالمه
ا.ت:الو
لی یان:الو چطوری خرمگس
ا.ت:اووووووو لی لی خوبی پدسگ
لی یان:من چند بار ب تو گفتم به من نگو لی لی ها احمق
ا.ت:(خنده)اوه اوه دوست دارم توله سگ
لی یان:خب میگم ا.ت فردا میای بریم بار
ا.ت:بار؟ کیا هستن؟
لی یان:اممم من . سو آ. جیسان. تو هالا میایی آیا؟؟
ا.ت:اووو اره حتما میام بیاین دنبالم
لی یان:اوک میام دنبالت
ا.ت:راستی میگم پس پسرا نمیان
لی یان:بهشون گفتم گفتن باشهه
ا.ت:سوجین و سوهو (بچه ها گیج شدم سوهویا هوسو)
لی یان:اره میان
ا.ت:ویییییی اوک پس فعلا
لی یان:میبینمت
قط کرد
تهیونگ:خب میخوای با پسرا بری بار اره ؟
ا.ت:اره مشکلی هست
تهیونگ:امم نه فقط عمو میدونه
ا.ت:نه
تهیونگ:خب میتونم در جریانش بزارم
ا.ت:گوه نخور بابا
یهویی تهیونگ روم خیمه زد
ا.ت:هوییی چی میکنی هااااا
تهیونگ:باید ادبت کنم تا دیگه به ددیت فش. ندی
ا.ت:برو بابا روانی گم شو اون ور
تهیونگ داشت لباس درمیاورد
(اسمات)
۷.۰k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.