...صبح بیدار شدم رفتم به ا/ت سلام کردم صبحونه رو با هم حا
...صبح بیدار شدم رفتم به ا/ت سلام کردم صبحونه رو با هم حاضر کردیم بعد خوردن پا شدم سفره رو جمع کنم که جیمین زنگ زد.
کوک:
الو؟
جیمین:
الو سلام کوک اتفاق مهمی افتاده وقت ندارم توزیح بدم فقط بیا سریع بیمارستان نزدیک خونه ی جین.
کوک:
باشه باشه اومدم.
قطع کرد.
ا/ت:
کی بود؟
کوک:
جیمین بود گفت زود بیا بیمارستان نزدیک خونه ی جین وقت ندارم توزیح بدم زود برو حاضر شو فوریه مطمئنا.
حاضر شدیم به سمت بیمارستان.وقتی رسیدیم جیمین جلو در بود با نگرانی گفتیم چی شده ؟
جیمین:
حال وی زیاد خوب نیست دیشب وقتی برمیگشته تصادف کرده بود به چراغ خورده بود کل راه رو خودش اومده بود به کسی هم نتوست زنگ بزنه چون گوشیش شکسته بود
الانم حالش اصلا خوب نیست ضربانش کمه.
کوک:
پس بقیه ی بچه ها کجان؟
جیمین:
به اونا هم گفتم بیان.
کوک:
باشه خوبه.
دکتر اومد.
دکتر:...
این پارت تمومه🧸
کوک:
الو؟
جیمین:
الو سلام کوک اتفاق مهمی افتاده وقت ندارم توزیح بدم فقط بیا سریع بیمارستان نزدیک خونه ی جین.
کوک:
باشه باشه اومدم.
قطع کرد.
ا/ت:
کی بود؟
کوک:
جیمین بود گفت زود بیا بیمارستان نزدیک خونه ی جین وقت ندارم توزیح بدم زود برو حاضر شو فوریه مطمئنا.
حاضر شدیم به سمت بیمارستان.وقتی رسیدیم جیمین جلو در بود با نگرانی گفتیم چی شده ؟
جیمین:
حال وی زیاد خوب نیست دیشب وقتی برمیگشته تصادف کرده بود به چراغ خورده بود کل راه رو خودش اومده بود به کسی هم نتوست زنگ بزنه چون گوشیش شکسته بود
الانم حالش اصلا خوب نیست ضربانش کمه.
کوک:
پس بقیه ی بچه ها کجان؟
جیمین:
به اونا هم گفتم بیان.
کوک:
باشه خوبه.
دکتر اومد.
دکتر:...
این پارت تمومه🧸
۳.۰k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.