پارت ۳
پارت ۳
تو یه روانی جئون
ویو کوک
صبح شده بود بیدار شدم فهمیدم دیشب یادم
رفته لباس بپوشم داشتم به بدن خودم نگاه میکردم که جیمین درو باز کرد
$ یا جونگ کوک داری چیکار میکنی
_ جیمین خیلی منحرفی برو لباس بپوش بریم یجا
$ کجا
_ میفهمی
از تخت بلند شدم یه لباس مشکی پوشیدم و سوار ماشین شدم
$ خب نمیخوای بگی کجا داریم میریم
_ بار دیشبو یادته
$ خب
_ همون که انقدر مست بودی میخواستی از تهیونگ لب بگیری
$خبببببب
_ داریم میریم اونجا با یه نفر کار دارم
ویو یونا
از دیروز که زدم تو گوش اون آقاعه حس خیلی بدی دارم احساس میکنم یه اتفاق بدی
می افته رفتم یه دوش گرفتم لباس پوشیدن رفتم سر کار داشتم کارمو میکردم که همون مرده با عصبانیت آمد داخل بدنم از ترس خشک شد دستمو گرفت و چشبوندم به دیوار و
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بازم خماری حیحی😁
شرط پارت بعد
لایک=۷
کامنت =۱۰
حمایت پیلیز🖤
تو یه روانی جئون
ویو کوک
صبح شده بود بیدار شدم فهمیدم دیشب یادم
رفته لباس بپوشم داشتم به بدن خودم نگاه میکردم که جیمین درو باز کرد
$ یا جونگ کوک داری چیکار میکنی
_ جیمین خیلی منحرفی برو لباس بپوش بریم یجا
$ کجا
_ میفهمی
از تخت بلند شدم یه لباس مشکی پوشیدم و سوار ماشین شدم
$ خب نمیخوای بگی کجا داریم میریم
_ بار دیشبو یادته
$ خب
_ همون که انقدر مست بودی میخواستی از تهیونگ لب بگیری
$خبببببب
_ داریم میریم اونجا با یه نفر کار دارم
ویو یونا
از دیروز که زدم تو گوش اون آقاعه حس خیلی بدی دارم احساس میکنم یه اتفاق بدی
می افته رفتم یه دوش گرفتم لباس پوشیدن رفتم سر کار داشتم کارمو میکردم که همون مرده با عصبانیت آمد داخل بدنم از ترس خشک شد دستمو گرفت و چشبوندم به دیوار و
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بازم خماری حیحی😁
شرط پارت بعد
لایک=۷
کامنت =۱۰
حمایت پیلیز🖤
۱۸.۰k
۱۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.