سفیران سلامت پارت ۶۷
#jisoo
جین از پشت بقلم کرد
هی جین بسه بیا بریم برای صبحونه
سر سفره بودیم که دیدیم یکی زنگ خونه رو میزنه
جین اومد پاشه
خودم میرم تو بشین
در رو باز کردم
وات اونکه همون مردی بود که توی راه دیدم
سلام بفرمایید
هنوز ماسک و این چیزا زده بود
....:ببخشید میشه ادرس این خیابون رو بدین
خب چیزه من بلد نیستم یک ثانیه وایسین به همسرم بگم
جین جین
جین:بله
یه نفر ادرس میخواد اما من بلد نیستم میشه بیای
جین:سلام وای قیافه مرده چقدر اشناس انگار یه جا دیدمش
چی اینکه همون مردیه که توی بیمارستان دیدم
....:این ادرس رو میخواستم اقا
جین:خب از این خیابون که برین میرسین به یه چهار راه بعد برین سمت راست بعد هم کوچه ۳۰
....:ممنونم
میشه یه سوال بپرسم
جین:بله بفرمایید
....:شما بچه هم دارین
جین:این مرده چرا همچین سوال هایی میپرسه
خیر نداریم
....:اها ممنونم خداحافظ
جین حس نکردی این مرده یکم عجیب بود
جین:خیلی نمیدونم اما خیلی برام اشنا بود
وای تو هم حس کردی خیلی اشنا بود
وقتی که از بیمارستان میومدیم توی راه دیدمش
جین:منم توی بیمارستان دیدمش نمیدونم چشه
یعنی تعقیب مون میکنه؟
وای جین تروخدا به مردم تحمت نزن حالا شاید شانسکی اینجور شده
بیخیال بیا بریم صبحونه بخوریم
جین:راستی جیسو حواست هست که یک ماه بعد ولنتاین هست
واقعا یادم نبود
عمممممممممممممم چی دوست داری برات بخرم
جین:جیسو تو که میدونی من چیزی نمیخوام همین که تو پیشم باشی کافیه
عه جین نمیشه که
جین:حالا تا یک ماه بعد خیلی مونده
زنگ بزن به بچه ها
چرا
جین:بریم بیرون قدم بزنیم
باشه
به همشون زنگ زدیم
رفتیم قدم زنی هیان و هیون با گربشون سرگرم بودن
مردا هم داشتن صحبت میکردن
ما هم داشتیم با جنی حرف میزدیم
رزی: خب مامان جنی بگو ببینم وضع و اوضاع فینگیلی چجوره
جنی: راستش خیلی اذیت میشم
لیسا:چرا خیر باشه
جنی:خیلی ویار حاملگی دارم زیاد از حد میارم بالا
خب جنی برو دکتر شاید یه چیزی داره که خوبت کنه
لیسا: اره برو راستی جیسو تو چرا اینجوری راه میری
هااا کی؟ من
لیسا:نه من یه دختر خاله دارم اون خب تورو میگم دیگه
مسخره نکن
چیزه ....چیز....من دیشب خیلی سر پا بودم پام یکم درد میکنه
لیسا:هممم باشه (لیسا دو هزاریش افتاد)
ها چیه چرا اینجور صحبت میکنی
لیسا:هیچی نگفتم که گفتی پات درد میکنه منم گفتم باشه
هیان:خاله جنی گربمون رو نگاه کن چه خوشگله
جنی:اره خاله خیلی خوشگله
خب جنی کی باید بری واسه تعیین جنسیت
جنی:وااااااااااااااای باورت میشه فردا هست من کلا یادم رفته بود
باش پس منم باهات میام
جنی:چرا نیازی نیست
یکی اینکه خب تو تنهایی و اینکه میخوام برم برای چکاپ ببینم مشکلی ندارم بعد عملم
جنی: اها باشه پس فردا ساعت هفت صبح اماده باش
اوکی
جین از پشت بقلم کرد
هی جین بسه بیا بریم برای صبحونه
سر سفره بودیم که دیدیم یکی زنگ خونه رو میزنه
جین اومد پاشه
خودم میرم تو بشین
در رو باز کردم
وات اونکه همون مردی بود که توی راه دیدم
سلام بفرمایید
هنوز ماسک و این چیزا زده بود
....:ببخشید میشه ادرس این خیابون رو بدین
خب چیزه من بلد نیستم یک ثانیه وایسین به همسرم بگم
جین جین
جین:بله
یه نفر ادرس میخواد اما من بلد نیستم میشه بیای
جین:سلام وای قیافه مرده چقدر اشناس انگار یه جا دیدمش
چی اینکه همون مردیه که توی بیمارستان دیدم
....:این ادرس رو میخواستم اقا
جین:خب از این خیابون که برین میرسین به یه چهار راه بعد برین سمت راست بعد هم کوچه ۳۰
....:ممنونم
میشه یه سوال بپرسم
جین:بله بفرمایید
....:شما بچه هم دارین
جین:این مرده چرا همچین سوال هایی میپرسه
خیر نداریم
....:اها ممنونم خداحافظ
جین حس نکردی این مرده یکم عجیب بود
جین:خیلی نمیدونم اما خیلی برام اشنا بود
وای تو هم حس کردی خیلی اشنا بود
وقتی که از بیمارستان میومدیم توی راه دیدمش
جین:منم توی بیمارستان دیدمش نمیدونم چشه
یعنی تعقیب مون میکنه؟
وای جین تروخدا به مردم تحمت نزن حالا شاید شانسکی اینجور شده
بیخیال بیا بریم صبحونه بخوریم
جین:راستی جیسو حواست هست که یک ماه بعد ولنتاین هست
واقعا یادم نبود
عمممممممممممممم چی دوست داری برات بخرم
جین:جیسو تو که میدونی من چیزی نمیخوام همین که تو پیشم باشی کافیه
عه جین نمیشه که
جین:حالا تا یک ماه بعد خیلی مونده
زنگ بزن به بچه ها
چرا
جین:بریم بیرون قدم بزنیم
باشه
به همشون زنگ زدیم
رفتیم قدم زنی هیان و هیون با گربشون سرگرم بودن
مردا هم داشتن صحبت میکردن
ما هم داشتیم با جنی حرف میزدیم
رزی: خب مامان جنی بگو ببینم وضع و اوضاع فینگیلی چجوره
جنی: راستش خیلی اذیت میشم
لیسا:چرا خیر باشه
جنی:خیلی ویار حاملگی دارم زیاد از حد میارم بالا
خب جنی برو دکتر شاید یه چیزی داره که خوبت کنه
لیسا: اره برو راستی جیسو تو چرا اینجوری راه میری
هااا کی؟ من
لیسا:نه من یه دختر خاله دارم اون خب تورو میگم دیگه
مسخره نکن
چیزه ....چیز....من دیشب خیلی سر پا بودم پام یکم درد میکنه
لیسا:هممم باشه (لیسا دو هزاریش افتاد)
ها چیه چرا اینجور صحبت میکنی
لیسا:هیچی نگفتم که گفتی پات درد میکنه منم گفتم باشه
هیان:خاله جنی گربمون رو نگاه کن چه خوشگله
جنی:اره خاله خیلی خوشگله
خب جنی کی باید بری واسه تعیین جنسیت
جنی:وااااااااااااااای باورت میشه فردا هست من کلا یادم رفته بود
باش پس منم باهات میام
جنی:چرا نیازی نیست
یکی اینکه خب تو تنهایی و اینکه میخوام برم برای چکاپ ببینم مشکلی ندارم بعد عملم
جنی: اها باشه پس فردا ساعت هفت صبح اماده باش
اوکی
۱۱.۴k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.