عاشقانه ها پارت 14
رفتن کلی خوش گذروندن
بعد همه داشتن می رفتن خونه ی خودشون
که ایبیکه به سوسن گفت
ایبیکه: سوسن قرار بود ی درسی رو باهم کارکنیم
سوسن: اره ایبیکه راست میگی
سوسن و ایبیکه رفتن خونه ی سوسن
سوسن و ایببیکه اومدن دیدن که مامان سوسن داره میره
سوسن: مامان جون کجا میری
ثریا: دخترم ی کار مهم برام پیش اومده باید برم
سوسن : با بغض باشه
ثریا رفت
ایبیکه و سوسنم رفتن درس کارکنن
بعد سوسن خسته شد رفت نشست
ایبیکه گفت
ایبیکه: من برم دیگه
سوسن: نه بمون فیلم میبینیم بازی میکنیم
ایبیکه : باشه ولی من به مامانم بگم که اینجا میمونم
ایبیکه زنگ زد به شنگول و گفت شنگول هم گفت باشه
#خونه ی شنگول اینا
اسیه و یاسمین : خب کی برمیگرده
شنگول : گفت امشب پیش سوسن میمونه
انگار مامان سوسن رفته انکارا
یاسمین : اسیه پاشو بریم بدو
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع
بعد همه داشتن می رفتن خونه ی خودشون
که ایبیکه به سوسن گفت
ایبیکه: سوسن قرار بود ی درسی رو باهم کارکنیم
سوسن: اره ایبیکه راست میگی
سوسن و ایبیکه رفتن خونه ی سوسن
سوسن و ایببیکه اومدن دیدن که مامان سوسن داره میره
سوسن: مامان جون کجا میری
ثریا: دخترم ی کار مهم برام پیش اومده باید برم
سوسن : با بغض باشه
ثریا رفت
ایبیکه و سوسنم رفتن درس کارکنن
بعد سوسن خسته شد رفت نشست
ایبیکه گفت
ایبیکه: من برم دیگه
سوسن: نه بمون فیلم میبینیم بازی میکنیم
ایبیکه : باشه ولی من به مامانم بگم که اینجا میمونم
ایبیکه زنگ زد به شنگول و گفت شنگول هم گفت باشه
#خونه ی شنگول اینا
اسیه و یاسمین : خب کی برمیگرده
شنگول : گفت امشب پیش سوسن میمونه
انگار مامان سوسن رفته انکارا
یاسمین : اسیه پاشو بریم بدو
پارت بعدی رو بزارم
اصکی ممنوع
۱.۳k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.