my boyfriend is girl
Part.5
پرش زمانی به ۳۰ دقیقه بعد
ویو هانا
خیلی الکل خورده بودم و اونقدر مست بودم که حتی نمیتونستم درست جلوم رو ببینم.
هانا : من میرم یه آبی به صورتم بزنم.
یجی : میخوای منم بیام؟
هانا : نه ، خودم میرم.
یجی : اوکی.
ویو یجی
بعد از رفتن هانا یه مردی اومد و سرجاش نشست.
یجی : یاااااا بلند شو
اینجا جای دوستمه
-کدوم دوست؟
من که کسی رو اینجا نمیبینم.
یجی : رفته صورتش رو آب بزنه الان میاد بلند شو.
-اوه،پس دونفرین.
اینجوره بهتره. میتونم بگم دوستام هم بیان باهم حال کنیم.
یجی : عمرا اگه بزارم کسی مثه تو بهم دست بزنه.
یجی لیوانش رو به سمت اون مرده پرت کرد ولی از اونجایی که کمی مست بود خوب هدف گیری نکرد و لیوان زمین خورد.
-میخواستی منو بزنی؟
الان نشونت میدم.
* زورت به یه دختر میرسه عوضی؟
ویو یجی
این صدا آشنا بنظر میومد.
این صدا
این صدای آیان بود.
یجی : جونگین؟
آیان : نگران نباش یجی ، من اینجام.
- تو یه ریزه میزه میخوای جلوی منو بگیری؟
تو که خیلی کوچولویی.
آیان : چی میگی ، اگه جرعت داری بیا با خودم دعوا کن.
-میبینم که زبون دراز تر از حرفا هستی.
یجی : بس کن جونگین، کار دست خودت میدیا.
آیان : نگران نباش خودم میدونم چیکارش کنم.
سه دو یک که گفتم به سمت در فرار میکنیم. (آروم به یجی میگه)
.
.
.
حالا
آیان در حالی که دست یجی رو گرفته بود باهم به سمت در رفتن که دو مرد دیگه جلوی راهشون اومدن .
آیان : برید کناررررر
-نمیتونید از دست من فرار کنید.
بگیرینشون .
آیان با پاش تو شکمه پسره زد.
-آه، چیکار میکنیییی پسرهی پررو
دستش رو بالا سر آیان آورد و اونو به سمت صورتش برد تا سیلی محکمی بزنه ولی دستش متوقف شد.
پرش زمانی به ۳۰ دقیقه بعد
ویو هانا
خیلی الکل خورده بودم و اونقدر مست بودم که حتی نمیتونستم درست جلوم رو ببینم.
هانا : من میرم یه آبی به صورتم بزنم.
یجی : میخوای منم بیام؟
هانا : نه ، خودم میرم.
یجی : اوکی.
ویو یجی
بعد از رفتن هانا یه مردی اومد و سرجاش نشست.
یجی : یاااااا بلند شو
اینجا جای دوستمه
-کدوم دوست؟
من که کسی رو اینجا نمیبینم.
یجی : رفته صورتش رو آب بزنه الان میاد بلند شو.
-اوه،پس دونفرین.
اینجوره بهتره. میتونم بگم دوستام هم بیان باهم حال کنیم.
یجی : عمرا اگه بزارم کسی مثه تو بهم دست بزنه.
یجی لیوانش رو به سمت اون مرده پرت کرد ولی از اونجایی که کمی مست بود خوب هدف گیری نکرد و لیوان زمین خورد.
-میخواستی منو بزنی؟
الان نشونت میدم.
* زورت به یه دختر میرسه عوضی؟
ویو یجی
این صدا آشنا بنظر میومد.
این صدا
این صدای آیان بود.
یجی : جونگین؟
آیان : نگران نباش یجی ، من اینجام.
- تو یه ریزه میزه میخوای جلوی منو بگیری؟
تو که خیلی کوچولویی.
آیان : چی میگی ، اگه جرعت داری بیا با خودم دعوا کن.
-میبینم که زبون دراز تر از حرفا هستی.
یجی : بس کن جونگین، کار دست خودت میدیا.
آیان : نگران نباش خودم میدونم چیکارش کنم.
سه دو یک که گفتم به سمت در فرار میکنیم. (آروم به یجی میگه)
.
.
.
حالا
آیان در حالی که دست یجی رو گرفته بود باهم به سمت در رفتن که دو مرد دیگه جلوی راهشون اومدن .
آیان : برید کناررررر
-نمیتونید از دست من فرار کنید.
بگیرینشون .
آیان با پاش تو شکمه پسره زد.
-آه، چیکار میکنیییی پسرهی پررو
دستش رو بالا سر آیان آورد و اونو به سمت صورتش برد تا سیلی محکمی بزنه ولی دستش متوقف شد.
۷۷۷
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.