طلوعی پس از خورشید
طلوعی پس از خورشید
part:13
رفتم رو صندلی نشستم و دستام رو گزاشتم رو صورتم
من هنوز بهش هیچی نگفته بودم نه ازدواج کردم ن تا اخر عمرم باهاش موندم
از دکتر اجازه گرفتم ا/ت رو ببرم تو قصر درمان شه بیمارستان نمی تونم بزارمش بمونه
فردا*
ا/ت رو بردیم قصر
۳ماه فرصت داشتم ولی ا/ت همچنان تو کما بود
رابطه منو و تهیونگ ام خیلی خوب شده بود مثل قبل
گل روز مشکی رو برداشتم گزاشتم کنار گلدون کنار تخت
پیشونیش رو بوس کردم
جونگکوک: فردا می شه ۲ماه کامل 💔
تهیونگ: اشکال نداره ا/ت قرار نی چیزیش شه
جونگکوک: هیونگ درک نمی کنی من واقعا دوسش دارم تازه معلوم نی بهوش بیاد یا نه ۱ماه فرصت هستش
تهیونگ: بهوش می یاد و قرار نی بمیره
لونا: اقای جئون پدرتون کارتون داره
رفتم پیش پدرم و کل خانواده جمع بودن
جئون: جونگکوک می دونم ا/ت رو خیلی دوست داری ولی می دونی ک ضماه دیگه قراره بمیره تو کما ع پس چندتا از دختران دوستم رو گزاشتم برات کنار
جونگکوک: پدر بجای این که دنبال پزشک خوب بگردی و بیشتر ب ات برسی همچنین حرفی می زنید یا ا/ت یا هیشکی می دونی اولین و اخرین کسم ع
با اعصاب خورد رفتم بیرون و در پشتم بستم
رفتم اتاق پشت صندلی میز نشستم بد چند دقیقه حوصلم سر رفت
غذای ویکی رو گزاشتم کنار اتاق رفتم پیش ا/ت دراز کشیدم و بغلش کردم یه هو از جیبش صدا خش خش اومد
ی نامه ای بود *
بلند شدم نشستم و نامه رو برداشتم
الان ی ۲روز از برگشتنم ب دنیای خدم می گذره
اون عوضی بدون خدافظی منو فرستاد ی زحمت ب خدش نداد فک کنم فقط بخاطر این ک شبیه ا/ت بودم دوسم داشت
هفته بعد *
دلم براش تنگ شده خیلی ازش بدم نمی یاد نفرت دیگه ندارم فقط می خوام ی بار دیگه ببینمش
هفته بعد*
می خوام برگردم پیشش ولی فقط از دور نگاش کنم اکه ازدواج کرده باشه چییی نابود می شم
فردا*
قبل اینکه قرص بخورم بخوابم می نویسم خیلیی ذوق دارم بعد مدت ها قرص می خورم ک زودتر بخوابم برگردم می خوام ملکه اش بشم
__
قطره اشک از چشم اومد پایین نامع رو تا کردم گزاشتم کشوی کنار تخت
جونگکوک: ا/ت بلند شو ملکه ام شو دیگه قصر بدون ملکه اش خالیه
بغلش کردم و خوابیدم
روز ها روز ها می گزشت دست های ا/ت سرد تر می شد
پدر ام بیشتر زور می کرد ازدواج کنم
امروز همه دوستام جمع شده بودن پیشم نامجون تهیونگ جین جی هوپ
(کل اعضای بی تی اس استری کیدز)
جونگکوک: ۵ساعت دیگه می شه ۳ماه کامل
۱ماه دیگه*
سیگارم رو روشن کردم و رفتم قصری ک ارامگاه ا/ت بود
گل روز سفید رو براش گزاشتم و چند دقیقه ای بش زل زدم
ادامه دارد.............
part:13
رفتم رو صندلی نشستم و دستام رو گزاشتم رو صورتم
من هنوز بهش هیچی نگفته بودم نه ازدواج کردم ن تا اخر عمرم باهاش موندم
از دکتر اجازه گرفتم ا/ت رو ببرم تو قصر درمان شه بیمارستان نمی تونم بزارمش بمونه
فردا*
ا/ت رو بردیم قصر
۳ماه فرصت داشتم ولی ا/ت همچنان تو کما بود
رابطه منو و تهیونگ ام خیلی خوب شده بود مثل قبل
گل روز مشکی رو برداشتم گزاشتم کنار گلدون کنار تخت
پیشونیش رو بوس کردم
جونگکوک: فردا می شه ۲ماه کامل 💔
تهیونگ: اشکال نداره ا/ت قرار نی چیزیش شه
جونگکوک: هیونگ درک نمی کنی من واقعا دوسش دارم تازه معلوم نی بهوش بیاد یا نه ۱ماه فرصت هستش
تهیونگ: بهوش می یاد و قرار نی بمیره
لونا: اقای جئون پدرتون کارتون داره
رفتم پیش پدرم و کل خانواده جمع بودن
جئون: جونگکوک می دونم ا/ت رو خیلی دوست داری ولی می دونی ک ضماه دیگه قراره بمیره تو کما ع پس چندتا از دختران دوستم رو گزاشتم برات کنار
جونگکوک: پدر بجای این که دنبال پزشک خوب بگردی و بیشتر ب ات برسی همچنین حرفی می زنید یا ا/ت یا هیشکی می دونی اولین و اخرین کسم ع
با اعصاب خورد رفتم بیرون و در پشتم بستم
رفتم اتاق پشت صندلی میز نشستم بد چند دقیقه حوصلم سر رفت
غذای ویکی رو گزاشتم کنار اتاق رفتم پیش ا/ت دراز کشیدم و بغلش کردم یه هو از جیبش صدا خش خش اومد
ی نامه ای بود *
بلند شدم نشستم و نامه رو برداشتم
الان ی ۲روز از برگشتنم ب دنیای خدم می گذره
اون عوضی بدون خدافظی منو فرستاد ی زحمت ب خدش نداد فک کنم فقط بخاطر این ک شبیه ا/ت بودم دوسم داشت
هفته بعد *
دلم براش تنگ شده خیلی ازش بدم نمی یاد نفرت دیگه ندارم فقط می خوام ی بار دیگه ببینمش
هفته بعد*
می خوام برگردم پیشش ولی فقط از دور نگاش کنم اکه ازدواج کرده باشه چییی نابود می شم
فردا*
قبل اینکه قرص بخورم بخوابم می نویسم خیلیی ذوق دارم بعد مدت ها قرص می خورم ک زودتر بخوابم برگردم می خوام ملکه اش بشم
__
قطره اشک از چشم اومد پایین نامع رو تا کردم گزاشتم کشوی کنار تخت
جونگکوک: ا/ت بلند شو ملکه ام شو دیگه قصر بدون ملکه اش خالیه
بغلش کردم و خوابیدم
روز ها روز ها می گزشت دست های ا/ت سرد تر می شد
پدر ام بیشتر زور می کرد ازدواج کنم
امروز همه دوستام جمع شده بودن پیشم نامجون تهیونگ جین جی هوپ
(کل اعضای بی تی اس استری کیدز)
جونگکوک: ۵ساعت دیگه می شه ۳ماه کامل
۱ماه دیگه*
سیگارم رو روشن کردم و رفتم قصری ک ارامگاه ا/ت بود
گل روز سفید رو براش گزاشتم و چند دقیقه ای بش زل زدم
ادامه دارد.............
۲۹.۲k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.