پارت ۴
از زبان کوک :
ازدپشت بغلش کردم
+ات عزیزم این چه کاری بود که کردی آخه(گریه)
+چرا به خاطر منه عوضی اینکارو کردی چراااا (گریه)
_جونکوکی گریه نکن فقط بدون من خیلی دوستت دارم خب عاشقتم هیچوقت ازت متنفر نشدم حتی تا نیم ساعت پیشم خیلی دوستت داشتم و خواهم داشت (با لکنت و نفس نفس زدن)
+منم عاشقتم عزیزم منم دوستت دارم هر کاری میکنم زنده بمونی
سریع بغلش کردم و بردم گذاشتمش تو ماشین با آخرین سرعت به سمت بیمارستان رفتم نیاید بمیره هی بهش نگاه میکردم ببینم هنوز بیهوش نشده که خداروشکر نشده بود ولی چشماش خیلی خمار و خسته بود و هر لحظه امکان داشت بسته بشه رسیدیم بغلش کردم و بردمش داخل بیمارستان که تا رسیدیم بیهوش شد ......
دکتر: خوشبختانه حالشون خوبه اگه فقط چند دقیقه دیر تر رسیده بودین الان از دستش داده بودین ولی خداروشکر به موقع اوردینش
+جدی میگی دکتر یعنی حالش خوبه الان(خوشحالی)
دکتر:بله
+میشه ببینمش
دکتر:حتما چرا که نه
وارد اتاقش شدم بیهوش بود هنوز دستاش هم پانسمان شده بود رفتم و کنارش نشستم و دستاشو بوسیدم همینطور کل صورتشو که دیدم کم کم پلکاش بار شد
+بیبی حالت خوبه
_م...مگه قرار نبود من بمیرم(خنده)
+اع بیبی کی گفته قرار بود بمیری
_ولی تو میخواستی ...
+میشه لطفاً من ببخش من غلط کردم بیبی هر کاری بگی میکنم تا کارم جبران بشه (بغض)
دستامو بین صورتش قاب کردم و گفتم
_اگه بازم منو بکشی من عاشقتم میشه لطفا گریه نکنی عشقم
+گریه نمیکنم بیبی منم عاشقتم منو ببخش به خاطر رفتار این چند روزم یکم سرم شلوغ بود سر بیبیم خالی کردم منو ببخش من از پرنسسم معذرت میخوام
_اشکالی نداره من هر کاری هم که بکنی بازم عاشقتم ددی جونم
+اووو ددی
_اوهوم
+بیبی شیطون شدیاااا
_(خنده)
+ویییی من فدای خنده هات بشم
ازدپشت بغلش کردم
+ات عزیزم این چه کاری بود که کردی آخه(گریه)
+چرا به خاطر منه عوضی اینکارو کردی چراااا (گریه)
_جونکوکی گریه نکن فقط بدون من خیلی دوستت دارم خب عاشقتم هیچوقت ازت متنفر نشدم حتی تا نیم ساعت پیشم خیلی دوستت داشتم و خواهم داشت (با لکنت و نفس نفس زدن)
+منم عاشقتم عزیزم منم دوستت دارم هر کاری میکنم زنده بمونی
سریع بغلش کردم و بردم گذاشتمش تو ماشین با آخرین سرعت به سمت بیمارستان رفتم نیاید بمیره هی بهش نگاه میکردم ببینم هنوز بیهوش نشده که خداروشکر نشده بود ولی چشماش خیلی خمار و خسته بود و هر لحظه امکان داشت بسته بشه رسیدیم بغلش کردم و بردمش داخل بیمارستان که تا رسیدیم بیهوش شد ......
دکتر: خوشبختانه حالشون خوبه اگه فقط چند دقیقه دیر تر رسیده بودین الان از دستش داده بودین ولی خداروشکر به موقع اوردینش
+جدی میگی دکتر یعنی حالش خوبه الان(خوشحالی)
دکتر:بله
+میشه ببینمش
دکتر:حتما چرا که نه
وارد اتاقش شدم بیهوش بود هنوز دستاش هم پانسمان شده بود رفتم و کنارش نشستم و دستاشو بوسیدم همینطور کل صورتشو که دیدم کم کم پلکاش بار شد
+بیبی حالت خوبه
_م...مگه قرار نبود من بمیرم(خنده)
+اع بیبی کی گفته قرار بود بمیری
_ولی تو میخواستی ...
+میشه لطفاً من ببخش من غلط کردم بیبی هر کاری بگی میکنم تا کارم جبران بشه (بغض)
دستامو بین صورتش قاب کردم و گفتم
_اگه بازم منو بکشی من عاشقتم میشه لطفا گریه نکنی عشقم
+گریه نمیکنم بیبی منم عاشقتم منو ببخش به خاطر رفتار این چند روزم یکم سرم شلوغ بود سر بیبیم خالی کردم منو ببخش من از پرنسسم معذرت میخوام
_اشکالی نداره من هر کاری هم که بکنی بازم عاشقتم ددی جونم
+اووو ددی
_اوهوم
+بیبی شیطون شدیاااا
_(خنده)
+ویییی من فدای خنده هات بشم
۱۱۶.۵k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.