|•عشق و قمار💔🙂•|
|•عشق و قمار💔🙂•|
#PART_34
#طاها
ول کن لباش شدمو رفتم سمت گردنش و شروع کردم به لیس زدن...
که ی اه عمیق از دهن رها اومدش بیرون
ینی لذت برده کارمو ادامه دادمو دستمو بردم زیر لباسشو کندم اومدم لباس زیرشو درآرم که یهو زنگ در خوردش :/
رها:پاشو ببین کیه
طاها:نمیخام میخام ادامه بدم هرکی باشه
رها:بابا شاید مامانته برو ببین کیه اه حالا دیر نمیشه واسه این کارا
طاها:ریدم دهن هرکی که هس بی پدر مادر کصافت عن الان باید راس میکرد میومد
رها:بابا طاها تا تو بری یارو زیر پاش علف سبز شدع :|
طاها:بخدا هرکی باشه بهش سلام نمیکنم
رها:جر برو انور
لباسمو پوشیدمو رفتم درو باز کردم دیدم نازی دست تو دست دوست طاها اومدش چشام چهارتاشدش...
رها:نازییی چه خبرع؟
نازی:اول شلام زندگیم
طاها:زندگیش منم اگه میزاشتین دو دیقه دیر تر میمدین :/
نازی:هن؟
رها:ولش کن یچی میگه
طاها بس کن مثه بچه ها [طوری کع طاها بشنوه]
طاها:نمیخام اه
مبین:خوبی داداش؟!
طاها:نه خوب نیسم
مبین:پاچه میگیری چته :|
طاها:ولم کن
رها:ولش کن اون بامن چس کرده
نازی:منو مبین رل زدیما
رها:وایی مبارکه عشقم خوش بخت شین
نازی:امشب پیش تون میمونیم
ی نگاه به طاها کردم دیدم حرص از چشاش میباره وای داشتم از خنده جر میخوردم...
رها:بمونین خوش بگذرونیم
طاها با من میای با ی دقه؟!...
طاها:ارع اه
•ادامه دارد💦🤍•
saghar🥰🥰
#PART_34
#طاها
ول کن لباش شدمو رفتم سمت گردنش و شروع کردم به لیس زدن...
که ی اه عمیق از دهن رها اومدش بیرون
ینی لذت برده کارمو ادامه دادمو دستمو بردم زیر لباسشو کندم اومدم لباس زیرشو درآرم که یهو زنگ در خوردش :/
رها:پاشو ببین کیه
طاها:نمیخام میخام ادامه بدم هرکی باشه
رها:بابا شاید مامانته برو ببین کیه اه حالا دیر نمیشه واسه این کارا
طاها:ریدم دهن هرکی که هس بی پدر مادر کصافت عن الان باید راس میکرد میومد
رها:بابا طاها تا تو بری یارو زیر پاش علف سبز شدع :|
طاها:بخدا هرکی باشه بهش سلام نمیکنم
رها:جر برو انور
لباسمو پوشیدمو رفتم درو باز کردم دیدم نازی دست تو دست دوست طاها اومدش چشام چهارتاشدش...
رها:نازییی چه خبرع؟
نازی:اول شلام زندگیم
طاها:زندگیش منم اگه میزاشتین دو دیقه دیر تر میمدین :/
نازی:هن؟
رها:ولش کن یچی میگه
طاها بس کن مثه بچه ها [طوری کع طاها بشنوه]
طاها:نمیخام اه
مبین:خوبی داداش؟!
طاها:نه خوب نیسم
مبین:پاچه میگیری چته :|
طاها:ولم کن
رها:ولش کن اون بامن چس کرده
نازی:منو مبین رل زدیما
رها:وایی مبارکه عشقم خوش بخت شین
نازی:امشب پیش تون میمونیم
ی نگاه به طاها کردم دیدم حرص از چشاش میباره وای داشتم از خنده جر میخوردم...
رها:بمونین خوش بگذرونیم
طاها با من میای با ی دقه؟!...
طاها:ارع اه
•ادامه دارد💦🤍•
saghar🥰🥰
۴۱.۷k
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.