تکپارتی
#تکپارتی
وقتی خودکشی کرده بودی...
ا/ت ویو
چشمامو باز کردم... رویه تخت بیمارستان بودم که پوزخندی روی لبم نشست... با شنیدن صدایی نگاهمو بهش دادم "وایی بیدار شدی عشقم؟"
با شنیدن کلمهی 'عشقم' ابروهام تو هم رفت
که با صدایی ملیح گفتم:
"عشقم؟ پوزخند* این حرفا از تو بعیده"
که گفت: "من اشتباه کردم ا/ت... لطفا بهم یه فرصت دیگه بده!"
هنوز پوزخند روی لبم بود... با همون پوزخند گفتم: "این بار گولتو نمیخورم!"
که یهو تندو سریع گفت: "فقط بگو چرا اینکارو کردی!"
فهمیدم که قصدش عوض کردن بحث بوده...
پوزخندم بیشتر کش گرفت:
"شاید این یه امتحان بود جئون"
«کاتتت! آفرین هردوتون خیلی خوب بازی کردید، بلندشین تا برای یه سکانس دیگه آماده بشین»
وقتی خودکشی کرده بودی...
ا/ت ویو
چشمامو باز کردم... رویه تخت بیمارستان بودم که پوزخندی روی لبم نشست... با شنیدن صدایی نگاهمو بهش دادم "وایی بیدار شدی عشقم؟"
با شنیدن کلمهی 'عشقم' ابروهام تو هم رفت
که با صدایی ملیح گفتم:
"عشقم؟ پوزخند* این حرفا از تو بعیده"
که گفت: "من اشتباه کردم ا/ت... لطفا بهم یه فرصت دیگه بده!"
هنوز پوزخند روی لبم بود... با همون پوزخند گفتم: "این بار گولتو نمیخورم!"
که یهو تندو سریع گفت: "فقط بگو چرا اینکارو کردی!"
فهمیدم که قصدش عوض کردن بحث بوده...
پوزخندم بیشتر کش گرفت:
"شاید این یه امتحان بود جئون"
«کاتتت! آفرین هردوتون خیلی خوب بازی کردید، بلندشین تا برای یه سکانس دیگه آماده بشین»
۷.۸k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.