اشکامو با انگشت شصتش پاک کرد و گفت:

اشکامو با انگشت شصتش پاک کرد و گفت:

_وقتی گریه میکنی خیلی کیوت میشی اگه جلوی من گریه کنی تضمینی نمیکنم نخورمت ولی اگه جلوی یه پسر دیگه گریه کنی باید سه ماه عذاب بکشی

+چ..چی؟منظورت چیه؟
بعدش کوک کمر ا/ت رو گرفت و چسپوندش به خودش جوری که عضوش به شکم ا/ت میخورد(چون قد ا/ت کوتاهتره )

+چ...چیکار میکنی؟

_هنوز نفهمیدی؟حیف که توی هواپیماییم وگرنه همینجا حالیت میکردم اوف(زیر لب اینارو گفت)

+بگو....بگ...
و جونگکوک دوباره شروع کرد به خوردن لبای ا/ت🤐 و کم کم مک های ریز و درشت میزد که باعث میشد لب ا/ت یه کم پاره بشه و ازش خون بیاد با اینکه خون توی دهناشون جریان داشت ولی بازم جونگکوک دست از کارش برنمیداشت
&مسافرین گرامی هواپیما اماده فرود میباشد لطفا کمربند های خود را ببندید لطفا از ایستادن در زمان فرود خودداری فرمائید

_اخه الان وقت این بود؟(دقیقا وقتش بود تا کی میخاستی لبای اون بیچاره رو بخوری؟)

+اه..لبم..اه...

_هه الان که چیزیت نشده فعلا مونده فعلا بیا بریم بشینیم تا هواپیما فرود بیاد

+لازم نکرده تو کنار من بشینی(با بغض)
بعدشم ا/ت رفت و جاشو به یه پسر دیگه داد و خودش کنار دوست دخترش تا زمان فرود نشست
(علامت دختره * )
*خوبی عزیزم؟

+اره خوبم چطور؟