جیمین بشقاب رو گرفت
جیمین بشقاب رو گرفت
بعد از اینکه ناهارمومو تموم کردم منتظر بودم جیمین هم ناهارشو
تموم کنه تا سفره رو جمع کنم
ج: امروز باید بریم خونه ی کوک
ات:...
ج: ساعت ۶ بعد از ظهر
ات: متوجه شدم
جیمین بلند شد سفره رو جمع کردم
سرم گیج رفت ولی اهمیت ندادم
رفتم یکم خوابیدم ساعت ۴:۵۶ بود از خواب بیدار شدم
رفتم حموم....موهام بلند بود من موی بلند خیلی دوست دارم چون
هر یکیش یه خاصر هس...موهامو خشک کردم...رفتم پایین
جیمین بیرون بود
تلفنم زنگ خورد جواب دادم
ات:الو... الو...
جه هو: سلام
ات: چرا جواب نمیدی هی میگم الو الو
جه هو: داشتم آب میخوردم
ات:چه خبر
جه هو:هیچی...میگم جیمینو که اذیت نمیکنی
ات:نه نگران نباش
جه هو:میدونی که من آرمی ام....پس اگه دیدی پرسیدم نباید ناراحت شی
ات: باشه باشه
جه هو:ات ....عزیزم
ات: درخواست داری
جه هو:ات میای خونمون
ات:چرا اونوقت
جه هو: یعنی باید دلیل داشته باشی برا اومدن
ات:اره خوب من به....
جه هو:الو
ویو ات
جیمین اومده بود خونه و از پشت داشت حرفامونو گوش میکرد
ات:بهت زنگ میزنم
جه هو:الوو
قطع کرد
ات:جیمین...برات توضیح میدم
جیمین :مگه نگفته بودم با اون دوستت نباید ارتباط داشته باشی
ات:اون دختر خوبیه
ج:اره مثلا بار آخری که دیدیش سعی کرد تو را به دوست دوست پسرش معرفی کنه
ات:جیمین اشتباه متوجه شدی
جیمین: بهت گفته بودم باش حرف نزن
ات:...
بعد از اینکه ناهارمومو تموم کردم منتظر بودم جیمین هم ناهارشو
تموم کنه تا سفره رو جمع کنم
ج: امروز باید بریم خونه ی کوک
ات:...
ج: ساعت ۶ بعد از ظهر
ات: متوجه شدم
جیمین بلند شد سفره رو جمع کردم
سرم گیج رفت ولی اهمیت ندادم
رفتم یکم خوابیدم ساعت ۴:۵۶ بود از خواب بیدار شدم
رفتم حموم....موهام بلند بود من موی بلند خیلی دوست دارم چون
هر یکیش یه خاصر هس...موهامو خشک کردم...رفتم پایین
جیمین بیرون بود
تلفنم زنگ خورد جواب دادم
ات:الو... الو...
جه هو: سلام
ات: چرا جواب نمیدی هی میگم الو الو
جه هو: داشتم آب میخوردم
ات:چه خبر
جه هو:هیچی...میگم جیمینو که اذیت نمیکنی
ات:نه نگران نباش
جه هو:میدونی که من آرمی ام....پس اگه دیدی پرسیدم نباید ناراحت شی
ات: باشه باشه
جه هو:ات ....عزیزم
ات: درخواست داری
جه هو:ات میای خونمون
ات:چرا اونوقت
جه هو: یعنی باید دلیل داشته باشی برا اومدن
ات:اره خوب من به....
جه هو:الو
ویو ات
جیمین اومده بود خونه و از پشت داشت حرفامونو گوش میکرد
ات:بهت زنگ میزنم
جه هو:الوو
قطع کرد
ات:جیمین...برات توضیح میدم
جیمین :مگه نگفته بودم با اون دوستت نباید ارتباط داشته باشی
ات:اون دختر خوبیه
ج:اره مثلا بار آخری که دیدیش سعی کرد تو را به دوست دوست پسرش معرفی کنه
ات:جیمین اشتباه متوجه شدی
جیمین: بهت گفته بودم باش حرف نزن
ات:...
۴۲۳
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.