من عاشقش شدم ²⁵

من عاشقش شدم ²⁵
پ.س: واقعا ازت ممنونم که دخترم و اینجوری دوس داری
+: ممنونم
از زبان سوجون

ساعت ده و نیم هنوز برام غذا نیاورده اما اگرم بیاره لب نمیزنم
صدای در
×:...(حرف نزد)
همون ادمه: خانم غذاشون رو آوردم
×: نمیخوام
دایون: نمیخوام نداریم
×: گمشو بیرون اشغال عوضی کثافت کارتون خواب سگ محل کن
دایون: خیلی بی‌ادبی
×: نظر لطفته
دایون: داری اعصابم و خورد میکنی
×: پس ولم کن
دایون : هرگز
×: پس خودم در میرم
دایون: سوجین و زنده نمیزارم الانم میرم بیرون
×: خداروشکر
ایششش لجن رفتش بیرون نشستم دنبال وسایلم گشتم که بله بله بله بالاخره پیداش کردم من همیشه برای امنیت بیشتر یه گوشی فسقلی برا خودم دارم و زنگ سوجین زدم اما آنتن نمی‌داد دیگه داشتم منفجر میشدم که ولش کردم رفتم در اتاقم قفل کردم خوابیدم
فردا ساعت ۱۲
از زبان سوجون
از خواب بیدار شدم وای خدای من یعنی اینقدر کم خوابیدم بله بنده بیشترین ساعت کمترین ساعت خوابش ۳ ظهر بوده منظورم تو روزای تعطیل که نمی‌رفتم سرکار چی سرکار یه راهکار ویژه اومد سراغم
دایون: بدرو باز کن و بیا پایین صبحانه
×: من خودم میخوام درست کنم تو نخور من غذای خودم و سوجین و فقط میخورم
دایون: اسم اون و جلوم نیار
×: برو گمشو بابا بابا کارتون خواب سگ محل کن واسم ادم شده