part :10
part :10
ویو تهیونگ :(علامت ته +علامت کوک_ )
میسو از صبح رفته بود رو مخم اعصابم داغون بود الان فقط یه چیز میتونست آرومم کنه . نه نه پسر بیخیال اونم پسره تو نباید این همه بهش فکر کنی به علاوه از کجا معلوم اونم منو دوست داره من که نمیتونم اونو وادار به کاری کنم که دوست نداره .. حتی با فکر کردن بهش هم آروم میشم.... دیدم اینجوری نمیشه پاشدم رفتم حموم تا بلکه یکم ذهنم آروم شه و خب یزره جواب داد لباس پوشدم و وقتی از رختکن اومدم بیرون و دیدم یه نفر داره میره سمت در سریع رفتم و دستشو گرفتم و کوبودندمش به دیوار ...جونگ کوک بود ....
+تو اینجا چیکار میکنی ؟!
_هی...هی... هیچی فقط اومدم ببینم خونه هستید یانه .
وای ... خدای من چه کردی؟ این پسر بر خلاف میسو که با یه کیلو لوازم آرایش بزووور یکم خشگل میشه زیبایی بینقصی داشت لباش وسوسه کننده بود
راوی:(حرفاشون رو پارت قبل گفتم الان یادم نمیاد 😅)
ویو تهیونگ:
لباش رو گذاشت رو لبام اونم ... اونم ...اونم منو دوشت داشت ؟!
عاره .. عاره دوسم داشت .
وقتی لباش رو برداشت من لبامو گذاشتم رو بلاش و .....
روای :(دوسِتان اینجا کیس رفتن 😅)
ویو تهیونگ :(علامت ته +علامت کوک_ )
میسو از صبح رفته بود رو مخم اعصابم داغون بود الان فقط یه چیز میتونست آرومم کنه . نه نه پسر بیخیال اونم پسره تو نباید این همه بهش فکر کنی به علاوه از کجا معلوم اونم منو دوست داره من که نمیتونم اونو وادار به کاری کنم که دوست نداره .. حتی با فکر کردن بهش هم آروم میشم.... دیدم اینجوری نمیشه پاشدم رفتم حموم تا بلکه یکم ذهنم آروم شه و خب یزره جواب داد لباس پوشدم و وقتی از رختکن اومدم بیرون و دیدم یه نفر داره میره سمت در سریع رفتم و دستشو گرفتم و کوبودندمش به دیوار ...جونگ کوک بود ....
+تو اینجا چیکار میکنی ؟!
_هی...هی... هیچی فقط اومدم ببینم خونه هستید یانه .
وای ... خدای من چه کردی؟ این پسر بر خلاف میسو که با یه کیلو لوازم آرایش بزووور یکم خشگل میشه زیبایی بینقصی داشت لباش وسوسه کننده بود
راوی:(حرفاشون رو پارت قبل گفتم الان یادم نمیاد 😅)
ویو تهیونگ:
لباش رو گذاشت رو لبام اونم ... اونم ...اونم منو دوشت داشت ؟!
عاره .. عاره دوسم داشت .
وقتی لباش رو برداشت من لبامو گذاشتم رو بلاش و .....
روای :(دوسِتان اینجا کیس رفتن 😅)
۶.۴k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.