وانشات تهیونگ🙂
شلامممم
👒نام وانشات:احساس؟👒
🎁پارت:7🎁
🎀صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم ساعت ۶:۳۰بود بیدار شدم با صحنه ای ک رو به روم بود شوکه شدم
ریسا:جیغغغغغ تهیونگ تو چرا لختی
تهیونگ:چون دارم لباسمو عوض میکنم
تهیونگ اومد و روم خیمه زد و گفت:چیه نکنه خوشت اومده بیب؟
ریسا:نخیرم اصلا هم خوشم نیو....(اره جون عمت😂)
نذاشت حرفامو کامل بزنم لباشو نزدیک لبام کرد لبامو محکم گاز میگرفت ک ناله هام تو دهنش خفه میشد
تهیونگ:انقدر لبات خوشمزس ک میخوام ی لقمه شون کنم بخورمشون
ریسا:داشتم کم کم تحریک میشدم
تهیونگ فهمید و از روم پاشد و لباسای مدرسمونو پوشید منم پاشدم رفتم ک لباسامو بپوشم
ریسا:تهیونگ میشه بری بیرون میخوام لباسامو عوض کنم
تهیونگ منو کوبوند ب دیوار درحالی ک دوتا دستاش کنار سرم بود گفت:بلاخره ک ی روز میبینم(نیشخند)
خنده ی کوچولویی کردم لپشو بوس کردم و داشتم لباسامو تنم میکردم ک لختمو دید گفت:چ بدن خوش فرم و لاغری داری
خیلی قشنگه بیب
ریسا:آمممم خب ممنون
لباسامو پوشیدم موهامو دم اسبی بستم و رفتم سراغ ارایش
این دفعه ارایشم یکم پر رنگ تر بود
کرمپودر زدم رژ قرمز و سایه قرمز خیلی کم رنگ زدم و رسیدم ب خط چشم
خط چشممو کشیدم و رژگونه و اسپری هم زدم
ریسا:من امادم بریم
از سر تا نوک پامو نگاه کرد ی خورده خجالت کشیدم
ریسا:چ..چیه بد شدم؟
تهیونگ:دقیقا برعکس3>>انقدر قشنگ شدی ک بهت حسودیم میشه
ریسا:ی خنده کوچولو کردم
این دفعه نیم بوت هامو نپوشیدم کفشای دیگمو همراه با جورابای بلندم ک تا زانوهام بودن پوشیدم
تهیونگ:کفشامو پوشیدم بریم
ریسا:بریم
*توی راه مدرسه*(چون هتل شون ب مدرسه نزدیک بوده پیاده میرن)
ریسا:پاهام درد میکنه ی حسی بهم میگه قراره ی اتفاقی بیفته
تهیونگ براید استایل بغلم کرد و گفت:نمیزارم پاهات بیشتر از این درد بگیرن.و اینکه خب چ اتفاقی قراره بیفته؟
مطمئن باش چیزی نمیشه
رسیدیم مدرسه
تهیونگ منو گذاشت پایین
تهیونگ:بیب من میرم پیش پسرا تو هم برو پیش دخترا
ریسا:باشه ددی
تهبونگ:چی؟
ریسا:اممم ببخشید از دهنم در رفت
تهیونگ:حرف قشنگی بود میتونی از این ب بعد اینطوری صدام کنی
ریسا:اممم با....باشه
تهبونگ اومد در گوشم و گفت:البته این کلمه روی تخت بیشتر برات کاربرد داره
ریسا:*منظورشو گرفت*خیلی پررویییییی
تهیونگ:امشب میبینیم بیب
رفتم سمت بچه ها
بغلشون کردم
سلام بچه هاااا
بچه ها:سلاممم
لِرا:راستی ریسا با تهیونگ خوش میگذره؟
ریسا:اره اونم بیش از حددددد
مورینی:خب چ کارا کردین شیطونا؟؟؟
دیروز صداتون میومد
ریسا با شوخی:منحرف نشید انگشت کوچیکه پام خورد ب پایه مبل😂😂😂😂
بچه ها:😂😂😂😂
فانلی:خب حالا راستشو بگو چکارت کرد؟
گردنمو نشون دادم و گفتم:اینم شاهکارش
راینا:اوه از این مارکای بنفشی ک میزاره معلومه خیلی جنتلمنه
ریسا:اره اونم بدجوررررر
ویو تهیونگ:رفتم پیش پسرا
سلام کردیم و دست دادیم
تهیونگ:سلام بر داداشای گلِ جمع
جیمین:سلام داداش حالت چطوره
تهیونگ:خوبم شما چطورین
جونگکوک:با ریسا خانم ک برات جور کردیم خوش میگذره؟
نامجون:جونگکوککککک
اعضا:😂😂😂
تهیونگ:معلومه خیلی هم خوش میگذره
جونگکوک:از صداهاتون معلومه😂😂
تهیونگ:پررو دوست دخترمه خب چکار کنم😂😂
اعضا:😂😂
جیهوپ:خب بچه ها من ی نقشه برای امشب دارم
تهیونگ:بگو
جیهوپ:بچه ها امشب ک میریم پارتی تا میتونیم مست کنیم دخترا هم مست کنن بعد خودمونو ی جوری بگیریم ک مست نکردیم و بریم تو خونه هامون و بریم سر اصل مطلب😈
نامجون:اصن عالی
تهیونگ:فکر خوبیهههههه
جین:نایس🙉
شوگا:خوبه یکم عقلتو ب کار انداختی😂
جونگکوک:اوففف به به
جیمین: من ک فکر نکنم بعد از اصل مطلب راینا بتونه راه بره
تهیونگ:والا راست میگه
اعضا:😂😂
ادامش توی پست بعدیه☺
👒نام وانشات:احساس؟👒
🎁پارت:7🎁
🎀صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم ساعت ۶:۳۰بود بیدار شدم با صحنه ای ک رو به روم بود شوکه شدم
ریسا:جیغغغغغ تهیونگ تو چرا لختی
تهیونگ:چون دارم لباسمو عوض میکنم
تهیونگ اومد و روم خیمه زد و گفت:چیه نکنه خوشت اومده بیب؟
ریسا:نخیرم اصلا هم خوشم نیو....(اره جون عمت😂)
نذاشت حرفامو کامل بزنم لباشو نزدیک لبام کرد لبامو محکم گاز میگرفت ک ناله هام تو دهنش خفه میشد
تهیونگ:انقدر لبات خوشمزس ک میخوام ی لقمه شون کنم بخورمشون
ریسا:داشتم کم کم تحریک میشدم
تهیونگ فهمید و از روم پاشد و لباسای مدرسمونو پوشید منم پاشدم رفتم ک لباسامو بپوشم
ریسا:تهیونگ میشه بری بیرون میخوام لباسامو عوض کنم
تهیونگ منو کوبوند ب دیوار درحالی ک دوتا دستاش کنار سرم بود گفت:بلاخره ک ی روز میبینم(نیشخند)
خنده ی کوچولویی کردم لپشو بوس کردم و داشتم لباسامو تنم میکردم ک لختمو دید گفت:چ بدن خوش فرم و لاغری داری
خیلی قشنگه بیب
ریسا:آمممم خب ممنون
لباسامو پوشیدم موهامو دم اسبی بستم و رفتم سراغ ارایش
این دفعه ارایشم یکم پر رنگ تر بود
کرمپودر زدم رژ قرمز و سایه قرمز خیلی کم رنگ زدم و رسیدم ب خط چشم
خط چشممو کشیدم و رژگونه و اسپری هم زدم
ریسا:من امادم بریم
از سر تا نوک پامو نگاه کرد ی خورده خجالت کشیدم
ریسا:چ..چیه بد شدم؟
تهیونگ:دقیقا برعکس3>>انقدر قشنگ شدی ک بهت حسودیم میشه
ریسا:ی خنده کوچولو کردم
این دفعه نیم بوت هامو نپوشیدم کفشای دیگمو همراه با جورابای بلندم ک تا زانوهام بودن پوشیدم
تهیونگ:کفشامو پوشیدم بریم
ریسا:بریم
*توی راه مدرسه*(چون هتل شون ب مدرسه نزدیک بوده پیاده میرن)
ریسا:پاهام درد میکنه ی حسی بهم میگه قراره ی اتفاقی بیفته
تهیونگ براید استایل بغلم کرد و گفت:نمیزارم پاهات بیشتر از این درد بگیرن.و اینکه خب چ اتفاقی قراره بیفته؟
مطمئن باش چیزی نمیشه
رسیدیم مدرسه
تهیونگ منو گذاشت پایین
تهیونگ:بیب من میرم پیش پسرا تو هم برو پیش دخترا
ریسا:باشه ددی
تهبونگ:چی؟
ریسا:اممم ببخشید از دهنم در رفت
تهیونگ:حرف قشنگی بود میتونی از این ب بعد اینطوری صدام کنی
ریسا:اممم با....باشه
تهبونگ اومد در گوشم و گفت:البته این کلمه روی تخت بیشتر برات کاربرد داره
ریسا:*منظورشو گرفت*خیلی پررویییییی
تهیونگ:امشب میبینیم بیب
رفتم سمت بچه ها
بغلشون کردم
سلام بچه هاااا
بچه ها:سلاممم
لِرا:راستی ریسا با تهیونگ خوش میگذره؟
ریسا:اره اونم بیش از حددددد
مورینی:خب چ کارا کردین شیطونا؟؟؟
دیروز صداتون میومد
ریسا با شوخی:منحرف نشید انگشت کوچیکه پام خورد ب پایه مبل😂😂😂😂
بچه ها:😂😂😂😂
فانلی:خب حالا راستشو بگو چکارت کرد؟
گردنمو نشون دادم و گفتم:اینم شاهکارش
راینا:اوه از این مارکای بنفشی ک میزاره معلومه خیلی جنتلمنه
ریسا:اره اونم بدجوررررر
ویو تهیونگ:رفتم پیش پسرا
سلام کردیم و دست دادیم
تهیونگ:سلام بر داداشای گلِ جمع
جیمین:سلام داداش حالت چطوره
تهیونگ:خوبم شما چطورین
جونگکوک:با ریسا خانم ک برات جور کردیم خوش میگذره؟
نامجون:جونگکوککککک
اعضا:😂😂😂
تهیونگ:معلومه خیلی هم خوش میگذره
جونگکوک:از صداهاتون معلومه😂😂
تهیونگ:پررو دوست دخترمه خب چکار کنم😂😂
اعضا:😂😂
جیهوپ:خب بچه ها من ی نقشه برای امشب دارم
تهیونگ:بگو
جیهوپ:بچه ها امشب ک میریم پارتی تا میتونیم مست کنیم دخترا هم مست کنن بعد خودمونو ی جوری بگیریم ک مست نکردیم و بریم تو خونه هامون و بریم سر اصل مطلب😈
نامجون:اصن عالی
تهیونگ:فکر خوبیهههههه
جین:نایس🙉
شوگا:خوبه یکم عقلتو ب کار انداختی😂
جونگکوک:اوففف به به
جیمین: من ک فکر نکنم بعد از اصل مطلب راینا بتونه راه بره
تهیونگ:والا راست میگه
اعضا:😂😂
ادامش توی پست بعدیه☺
۲۴.۶k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.