𝑝𝑎𝑖𝑛𝑓𝑢𝑙 𝑙𝑜𝑣𝑒 𝑝𝑎𝑟𝑡 11
مینهو:بیا صبحونه بخوریم بعد برنامه بچینیم که چیکار کنیم
+موافقم
بعد صبحونه رفتیم توی چمن های حیاط نشستیم و حوصلمون سر رفته بود
مینهو:چیکار کنیم؟
+نمیدونم...حوصلم سر رفته
مینهو:آهااااا بدو بیا
دستمو گرفت و با خودش کشون کشون میبرد
مینهو:اینجا گلخونه هستش میخوای یه دونه نمونه درست کنیم؟
+وای خیلی قشنگه
دستکش هارو دستم کردم و پیشبند بستم و با کمک مینهو یه گل تو گلدون درست کردیم
+خیلی خوشگل شدش
مینهو:مثل خودت خوشگله
بهش نگاه کردم با پوزخند بهم نگاه میکرد هی جلوتر میومد که یهو لپمو بوسید
+چیکار میکنی
مینهو:هیچی....خوب آماده شو بریم بیرون اینطوری نمیشه
+باش
گلدونو گذاشتم سرجاشو از اونجا خارج شدم رفتم اتاقم یه لباس انتخاب کردم و پوشیدمش موهامو دورم ریختمو رفتمو مینهو آماده بود و باهاش سوار ماشین شدم
+کجا میریم؟
مینهو:کجا دوس داری بریم؟
+امممم.....خرید
مینهو:خرید (باهم گفتن)
مینهو:اوکی
رفتیم خرید بعد خرید تو ماشین نشستیم
مینهو:بریم ناهار؟ من خیلی گشنمه
+ارع بریم
باهم پیاده شدیم و راه میرفتیم
+پس چیشد؟
مینهو:اون طرف تر یه فست فود میفروشن بیا بریم
باهم از پیاده رو رفتیم طرف فست فود که یه مرد مسنی بود
مینهو:سلام آجوما
آجوما:سلام پسرم بفرمایین
مینهو:چی میخوری
+تو هرچی میخوری واسه منم همونو بگیر
مینهو:اوهوم....آجوما دوتا ساندویچ با دوتا نوشابه
آجوما:منتظر بمونین
مینهو:بیا بریم اونجا بشینیم
باهم نشستیم روی صندلی...به اطراف نگاه میکردم و چشمامو بستم هی جلوی چشمام میومد...بغضم گرفت نفس عمیقی کشیدم و بهش نگاه کردم
+چیشده
مینهو:نگرانشی
+نه
مینهو:لطفا مثل قبل باش
+متوجه منظورت نمیشم
مینهو:میخو
آجوما:بفرمایین
مینهو:ممنون
یکیشو داد بهم و یکیشو خودش برداشت بعد خوردنمون دوتا مرد که لباسشون سیاه بود و عینک سیاه زده بودن ردی صندلی دو متری ما نشستن خیلی مشکوک میزدن بهشون اهمیت ندادم و بلند شدم
+بریم
مینهو:تو برو تو ماشین من حساب کنم بیام
+باش
داشتم از پیششون رد میشدم مطمئنم که اینا بخاطر ما اومدن حتی از چهرشونم معلوم بود خواستم تو ماشین سوار شم ولی جلومو گرفتن
+میشه برین کنار این ماشین ماعه نه شما
مرد:لطفا باهامون بیاین
+هه کجا بیام؟اصلا شما کی هستین که
مرد:بعدا میفهمین فقط باهامون بیاین
+من با شما جایی نمیام
مرده گوشیش رو برداشت و به یکی زنگ زد
مرد:الو ریس....نمیان..باهامون مخالفت میکنن....اما ریس...چشم
مرد:ما میریم ولی اگه بازم باهاشون صمیمی باشین دیگه نمیزاریم فرار کنین(به مینهو اشاره کرد)
منظورش چیه؟
اینو گفتن و رفتن
مینهو:چیشده؟اونا کی بودن؟
+هیچی فقط آدرس میخواستن
مینهو:سوار شو بریم انگار میخوان برگردن
+کی؟
مینهو: مین سو
+آها اوک
بعد بیست دیقه رسیدیم رفتیم داخل منم لباسمو عوض کردمو پنج دیقه دیگه زنگ درو زدن مینهو باز کرد
سوهو:سلام خاله ما اومدیم
+سلام فسقلی خوش گذشت؟
سوهو:خیلیی جاتون خالی
مینهو:اتفاقا به ما هم خوش گذشت
سوهو:مگه چیکار کردین؟
مینهو:دیگه باید گفت؟
جسی:میبینم که خیلی بهتون خوش گذشته ها
+کا
مینهو:خیلیی خوش گذشت ارع
&باش دیگه....پز نده انقدر
مینهو:کاری نکردم که
فلش بک
#جیمین
نه....نه نمیشه....یعنی از وقتی رفتم سوجین بهم خیانت کرده؟....عاااااا نهههه
+موافقم
بعد صبحونه رفتیم توی چمن های حیاط نشستیم و حوصلمون سر رفته بود
مینهو:چیکار کنیم؟
+نمیدونم...حوصلم سر رفته
مینهو:آهااااا بدو بیا
دستمو گرفت و با خودش کشون کشون میبرد
مینهو:اینجا گلخونه هستش میخوای یه دونه نمونه درست کنیم؟
+وای خیلی قشنگه
دستکش هارو دستم کردم و پیشبند بستم و با کمک مینهو یه گل تو گلدون درست کردیم
+خیلی خوشگل شدش
مینهو:مثل خودت خوشگله
بهش نگاه کردم با پوزخند بهم نگاه میکرد هی جلوتر میومد که یهو لپمو بوسید
+چیکار میکنی
مینهو:هیچی....خوب آماده شو بریم بیرون اینطوری نمیشه
+باش
گلدونو گذاشتم سرجاشو از اونجا خارج شدم رفتم اتاقم یه لباس انتخاب کردم و پوشیدمش موهامو دورم ریختمو رفتمو مینهو آماده بود و باهاش سوار ماشین شدم
+کجا میریم؟
مینهو:کجا دوس داری بریم؟
+امممم.....خرید
مینهو:خرید (باهم گفتن)
مینهو:اوکی
رفتیم خرید بعد خرید تو ماشین نشستیم
مینهو:بریم ناهار؟ من خیلی گشنمه
+ارع بریم
باهم پیاده شدیم و راه میرفتیم
+پس چیشد؟
مینهو:اون طرف تر یه فست فود میفروشن بیا بریم
باهم از پیاده رو رفتیم طرف فست فود که یه مرد مسنی بود
مینهو:سلام آجوما
آجوما:سلام پسرم بفرمایین
مینهو:چی میخوری
+تو هرچی میخوری واسه منم همونو بگیر
مینهو:اوهوم....آجوما دوتا ساندویچ با دوتا نوشابه
آجوما:منتظر بمونین
مینهو:بیا بریم اونجا بشینیم
باهم نشستیم روی صندلی...به اطراف نگاه میکردم و چشمامو بستم هی جلوی چشمام میومد...بغضم گرفت نفس عمیقی کشیدم و بهش نگاه کردم
+چیشده
مینهو:نگرانشی
+نه
مینهو:لطفا مثل قبل باش
+متوجه منظورت نمیشم
مینهو:میخو
آجوما:بفرمایین
مینهو:ممنون
یکیشو داد بهم و یکیشو خودش برداشت بعد خوردنمون دوتا مرد که لباسشون سیاه بود و عینک سیاه زده بودن ردی صندلی دو متری ما نشستن خیلی مشکوک میزدن بهشون اهمیت ندادم و بلند شدم
+بریم
مینهو:تو برو تو ماشین من حساب کنم بیام
+باش
داشتم از پیششون رد میشدم مطمئنم که اینا بخاطر ما اومدن حتی از چهرشونم معلوم بود خواستم تو ماشین سوار شم ولی جلومو گرفتن
+میشه برین کنار این ماشین ماعه نه شما
مرد:لطفا باهامون بیاین
+هه کجا بیام؟اصلا شما کی هستین که
مرد:بعدا میفهمین فقط باهامون بیاین
+من با شما جایی نمیام
مرده گوشیش رو برداشت و به یکی زنگ زد
مرد:الو ریس....نمیان..باهامون مخالفت میکنن....اما ریس...چشم
مرد:ما میریم ولی اگه بازم باهاشون صمیمی باشین دیگه نمیزاریم فرار کنین(به مینهو اشاره کرد)
منظورش چیه؟
اینو گفتن و رفتن
مینهو:چیشده؟اونا کی بودن؟
+هیچی فقط آدرس میخواستن
مینهو:سوار شو بریم انگار میخوان برگردن
+کی؟
مینهو: مین سو
+آها اوک
بعد بیست دیقه رسیدیم رفتیم داخل منم لباسمو عوض کردمو پنج دیقه دیگه زنگ درو زدن مینهو باز کرد
سوهو:سلام خاله ما اومدیم
+سلام فسقلی خوش گذشت؟
سوهو:خیلیی جاتون خالی
مینهو:اتفاقا به ما هم خوش گذشت
سوهو:مگه چیکار کردین؟
مینهو:دیگه باید گفت؟
جسی:میبینم که خیلی بهتون خوش گذشته ها
+کا
مینهو:خیلیی خوش گذشت ارع
&باش دیگه....پز نده انقدر
مینهو:کاری نکردم که
فلش بک
#جیمین
نه....نه نمیشه....یعنی از وقتی رفتم سوجین بهم خیانت کرده؟....عاااااا نهههه
۶.۱k
۲۰ بهمن ۱۴۰۰