پارت ششم
من_ اره هیونگ خوبم
سوهو_ الان کجایی ؟؟بگو بیام ببینمت
من_نه هیونگ میدونی اگه یوهان جامو پیدا کنه بد بختم .درضمن برای خود تو هم خطر داره .اگه بلایی سرت بیارن نمی تونم خودمو ببخشم.
سوهو_ سهون پس منو بی خبر نذار.دل هممون واست تنگه .
من_ باشه دیگه قطع میکنم فعلا هیونگ
سوهو_ فعلا
قطع کردم اما دلم می خواست بازم باهاش حرف بزنم. درو که وا کردم یکی افتاد روم . وقتی خوب نگاه کردم دیدم همون دختره ا/ت است .
ا/ت_______________________________
سر و صدای دعوا میاد
« اگه حتی انگشتت لعنتیت به یکی از بچه ها بخوره زندت نمی ذارم فهمیدی ؟؟»
یعنی با کی داره اینطوری حرف می زنه؟؟ اه اصلا ولش کن .
ولی آخه اگه اتفاقی بیوفته چی؟ تو جنگ بین من و فضولی ،فضولی برنده شد و رفتم دم در اتاقش . گوشمو گذاشتم پشت در اول صدا گریه اومد ولی بعد انگار به یکی زنگ زد . یعنی کی میتونه باشه ؟؟ واسم دردسر نشه .
سهون_ هیونگ منم
سکوت بعد دوباره
سهون_ اره خوبم هیونگ
اگه اتفاقی بیوفته چی ؟؟ هیونگش کیه؟؟ وای اصلا فکر کردن به این پسره راحتم نمی ذاره ☹️
اصلا درگیری شدم چیکار کنم حالا؟؟
داشتم به این چیزا فکر میکردم که در وا شد و من افتادم روش . یه لبخند بزرگ زدم و خودمو زدم به اون راه که مثلاً من گوش واینسادم 😁 بعدم از روش پاشدم و رفتم تو آشپزخونه خودمو مشغول نشون دادم .
سهون_ یاااااا من یه حریم خصوصی هم ندارم😡
با شیطنت نگاش کردم من_ نه😁
سهون_ که اینطور😈
بعد یهو منو انداخت رو مبل نشست روم شروع کرد به قل قلک دادن من .
آخه کسی نیست بگه آدم حسابی این چه کاریه .
من_ غلط....غلط کردم😂😂...ببخ ...ببخشید
سهون_ 😂😂😂خیلی با نمک میشی وقتی میخندی
من_😳😳........
امیدوارم خوشتون بیاد 💕
لایک و کامنت یادت نره لاولی ❤️
سوهو_ الان کجایی ؟؟بگو بیام ببینمت
من_نه هیونگ میدونی اگه یوهان جامو پیدا کنه بد بختم .درضمن برای خود تو هم خطر داره .اگه بلایی سرت بیارن نمی تونم خودمو ببخشم.
سوهو_ سهون پس منو بی خبر نذار.دل هممون واست تنگه .
من_ باشه دیگه قطع میکنم فعلا هیونگ
سوهو_ فعلا
قطع کردم اما دلم می خواست بازم باهاش حرف بزنم. درو که وا کردم یکی افتاد روم . وقتی خوب نگاه کردم دیدم همون دختره ا/ت است .
ا/ت_______________________________
سر و صدای دعوا میاد
« اگه حتی انگشتت لعنتیت به یکی از بچه ها بخوره زندت نمی ذارم فهمیدی ؟؟»
یعنی با کی داره اینطوری حرف می زنه؟؟ اه اصلا ولش کن .
ولی آخه اگه اتفاقی بیوفته چی؟ تو جنگ بین من و فضولی ،فضولی برنده شد و رفتم دم در اتاقش . گوشمو گذاشتم پشت در اول صدا گریه اومد ولی بعد انگار به یکی زنگ زد . یعنی کی میتونه باشه ؟؟ واسم دردسر نشه .
سهون_ هیونگ منم
سکوت بعد دوباره
سهون_ اره خوبم هیونگ
اگه اتفاقی بیوفته چی ؟؟ هیونگش کیه؟؟ وای اصلا فکر کردن به این پسره راحتم نمی ذاره ☹️
اصلا درگیری شدم چیکار کنم حالا؟؟
داشتم به این چیزا فکر میکردم که در وا شد و من افتادم روش . یه لبخند بزرگ زدم و خودمو زدم به اون راه که مثلاً من گوش واینسادم 😁 بعدم از روش پاشدم و رفتم تو آشپزخونه خودمو مشغول نشون دادم .
سهون_ یاااااا من یه حریم خصوصی هم ندارم😡
با شیطنت نگاش کردم من_ نه😁
سهون_ که اینطور😈
بعد یهو منو انداخت رو مبل نشست روم شروع کرد به قل قلک دادن من .
آخه کسی نیست بگه آدم حسابی این چه کاریه .
من_ غلط....غلط کردم😂😂...ببخ ...ببخشید
سهون_ 😂😂😂خیلی با نمک میشی وقتی میخندی
من_😳😳........
امیدوارم خوشتون بیاد 💕
لایک و کامنت یادت نره لاولی ❤️
۹.۴k
۰۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.