• رویای شیرین •
• رویای شیرین •
پارت (۲)
که یهو در زده شد و تهیونگ اومد تو ا.ت نگاهشو داد به تهیونگ تهیونگی که با لبخند وارد شد وقتی ا.ت و دید لبخندش ناپدید شد و با صورتی پوکر به ا.ت نگاه کرد و ا.ت هم با نگاه تهیونگ دوباره قلبش لرزید و گفت: ببخشید آقای جئون من میرم و سری خم کرد
تهیونگ اصلا ا.ت و نگاه نکرد و انگار وقتی اون و دید حالش خراب شد رفت نشست روی مبل که کوک گفت : چیشده با خنده وارد شدی با غم اومدی نشسی؟؟
تهیونگ : پوزخندی زد و گفت با این دختره گرم گرفتی ..
کوک : تک خنده ای کرد و گفت این چه حرفیه آخه ولی از حق نگذریم دختر خوشگله از رفتارش اخلاقش خوشم میاد تا حالا نشده بود ... که تهیونگ پرید وسط حرفش و گفت : کوک بس کن به خودت بیا اون دختر بدرد تو نمیخوره
کوک : نگاهشو داد به تهیونگ و گفت به چشاش دلمو میبازم چیکار کنم خوب
تهیونگ : من میرم
کوک : کجا میری ؟؟
تهیونگ : اتاقم و رفت بیرون
تهیونگ : توی ذهنش گفت چرا چرا من هنوز از اون دختر خوشم میاد آخه چراااا رفت داخل اتاقش
ویو به ۵ سال پیش
.....
پارت (۲)
که یهو در زده شد و تهیونگ اومد تو ا.ت نگاهشو داد به تهیونگ تهیونگی که با لبخند وارد شد وقتی ا.ت و دید لبخندش ناپدید شد و با صورتی پوکر به ا.ت نگاه کرد و ا.ت هم با نگاه تهیونگ دوباره قلبش لرزید و گفت: ببخشید آقای جئون من میرم و سری خم کرد
تهیونگ اصلا ا.ت و نگاه نکرد و انگار وقتی اون و دید حالش خراب شد رفت نشست روی مبل که کوک گفت : چیشده با خنده وارد شدی با غم اومدی نشسی؟؟
تهیونگ : پوزخندی زد و گفت با این دختره گرم گرفتی ..
کوک : تک خنده ای کرد و گفت این چه حرفیه آخه ولی از حق نگذریم دختر خوشگله از رفتارش اخلاقش خوشم میاد تا حالا نشده بود ... که تهیونگ پرید وسط حرفش و گفت : کوک بس کن به خودت بیا اون دختر بدرد تو نمیخوره
کوک : نگاهشو داد به تهیونگ و گفت به چشاش دلمو میبازم چیکار کنم خوب
تهیونگ : من میرم
کوک : کجا میری ؟؟
تهیونگ : اتاقم و رفت بیرون
تهیونگ : توی ذهنش گفت چرا چرا من هنوز از اون دختر خوشم میاد آخه چراااا رفت داخل اتاقش
ویو به ۵ سال پیش
.....
۱.۲k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.