حق انتخواب 39
تهیونگ بلندت کرد و بردت سمت خونت توهم هی مشت میزدی پشت کمرش
( البته آروم)
ت:ولم کن! ولم کن!
تهیونگ:عمرا باید بیای.
تو دیگ هیچی نگفتی.
رفتین داخل خونت ک تهیونگ انداختت روی کاناپه و رفتسمت در.
خواست بره ک دوییدی سمتش.
ت:کجا میری؟
تهیونگ:خونه خودم.
ت:چرا نزاشتی خودمو بکشم؟!
تهیونگ:چون بدونه من رفته بودی بمیری! هر وقت خواستی بمیری باید باهم بمیریم!
ت:برو خونه خودت ولی اگ اومدی دیدی نفس نمیکشم نگی چرا.
تهیونگ:ساکت باش ببینم من بدونه تو نمیرم!!!!
ت:میگم چرا سرم داد میزنی🥀
تهیونگ : آم......... چرا به نقطه زعف من کار داری خو؟
چاگیا یادته اون بچه بخواطر جینا سقط شد؟
ت:آ..... آ... آره.
تهیونگ:خب میشه
یکی دیگ درست کنیم؟
ت:تهیونگ واقعا پرو شدی.
تهیونگ:میدونی..... میخوام یه یادگاری بهت بدم که همیشه پیشت باشه.
ت:خب چی؟
تهیونگ:یه بچه!
ت:تهیونگ من شرایط حامله گی، بزرگ کردن بچه و 1000 تا چیز دیگه رو ندارم.
تهیونگ:دلت نمیخواد بچت باباش من باشم؟
ت:چرا ولی..... آخه
تهیونگ:ولی چی؟؟ حوصله بچه داری نداری؟
ت:نه ببین تهیونگ توی دوران حاملگی خب چون بچه داره خودشو توی شکم جا میکنه دل و روده تکون میخوره. و باعث حالت تهووع میشه.......... تهیونگ؟ چرا اینطوری نگا میکنی؟
تهیونگ:شما دکتری؟
ت:بله😂
تهیونگ:پس اوکی..... ( دستشو گذاشت رو قلبش)
وای وای خانم دکتر قلبم.
ت:بسه نی نی کوچولو.
تهیونگ:وای قلبم! دلش میخواد یکی بهش بگه بابایی.
( البته آروم)
ت:ولم کن! ولم کن!
تهیونگ:عمرا باید بیای.
تو دیگ هیچی نگفتی.
رفتین داخل خونت ک تهیونگ انداختت روی کاناپه و رفتسمت در.
خواست بره ک دوییدی سمتش.
ت:کجا میری؟
تهیونگ:خونه خودم.
ت:چرا نزاشتی خودمو بکشم؟!
تهیونگ:چون بدونه من رفته بودی بمیری! هر وقت خواستی بمیری باید باهم بمیریم!
ت:برو خونه خودت ولی اگ اومدی دیدی نفس نمیکشم نگی چرا.
تهیونگ:ساکت باش ببینم من بدونه تو نمیرم!!!!
ت:میگم چرا سرم داد میزنی🥀
تهیونگ : آم......... چرا به نقطه زعف من کار داری خو؟
چاگیا یادته اون بچه بخواطر جینا سقط شد؟
ت:آ..... آ... آره.
تهیونگ:خب میشه
یکی دیگ درست کنیم؟
ت:تهیونگ واقعا پرو شدی.
تهیونگ:میدونی..... میخوام یه یادگاری بهت بدم که همیشه پیشت باشه.
ت:خب چی؟
تهیونگ:یه بچه!
ت:تهیونگ من شرایط حامله گی، بزرگ کردن بچه و 1000 تا چیز دیگه رو ندارم.
تهیونگ:دلت نمیخواد بچت باباش من باشم؟
ت:چرا ولی..... آخه
تهیونگ:ولی چی؟؟ حوصله بچه داری نداری؟
ت:نه ببین تهیونگ توی دوران حاملگی خب چون بچه داره خودشو توی شکم جا میکنه دل و روده تکون میخوره. و باعث حالت تهووع میشه.......... تهیونگ؟ چرا اینطوری نگا میکنی؟
تهیونگ:شما دکتری؟
ت:بله😂
تهیونگ:پس اوکی..... ( دستشو گذاشت رو قلبش)
وای وای خانم دکتر قلبم.
ت:بسه نی نی کوچولو.
تهیونگ:وای قلبم! دلش میخواد یکی بهش بگه بابایی.
۳۰.۹k
۲۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.