توهم زیبای من :) اخرییی
کازوتورا: حوصلم سررفتتهههههه
ا/ت: خو منم حوصلم سررفتهههه
دوستش: ا/ت چیزی گفتی؟
ا/ت: نه
*چند دقیقه بعد ا/ت از فستیوال میره بیرون و یه جای دیگه نزدیک فستیوالن*
ا/ت: هییی کازوووو *نشستن* ميگما قراره همینجوری تا آخرش توهم بمونی برام؟
کازوتورا: خوشت نمیاد میرم *نشستن کنار ا/ت*
ا/ت: ن میدونییی نمیتونم خب حست کنم... عام
کازوتورا: برا چی اصن باید حسم کن_
ا/ت: نادیده بگیر حرفمو *لبو شده*
کازوتورا: عا
ا/ت: خببب پسسسسس امشببب آتیش بازیههه
کازوتورا: عه ؟
ا/ت: آره دیگ_ توهم درس_ از پشت کوه اومدی تو؟
کازوتورا: عیشش
*اتیش بازی میشه*
ا/ت: عرررر اونجارووووو *اشاره کردن*
کازوتورا: عوم ا/ت
ا/ت: بلهه
کازوتورا: اگه یه کاری کنم قول میدی نادیده بگیری؟
ا/ت: بستگی دار_
کازوتورا: میدی یا نه؟
ا/ت: باشه قول میدم حالا میخاستی چیکا_
کازوتورا: همین...
*میبوستش* (هرکی گزارش کنه تا فردا صبح با چاقو میوفنم دنبال_🌚👍🏻)
ا/ت: *لبو مادرنجات*
*ا/ت چشاش باز میکنه کازوتورارو نمیبینه*
ا/ت: کازوتوراااا
کازووووووو پسرهههه موززززتررر
*همه جارو نگاه میکنه بعدشم میره تو فستیوال دوباره چون دوستاش اومدن دنبالش اینم دنبالشون میره تو فستیوال و اماشو میگیره*
*یهو اسم خودشون میشنوه پس سرشو برمیگردونه سمت صدا*
...: ا/ت *لبخند*
ا/ت: ک_کازوتورا *اماش از دستش میوفته🗿*
*میپره بغل کازوتورا*
کازوتورا: حیح
دوستاش: وایسا چیشود؟
ا/تتتتتتتتتتتتتتت دوسسستتتتت پسرررر دارهههههههههههههعه
ا/ت: ببندید کثافتا بزارین صحنه رمانتیکم تموم کنممم *با گریه*
*کازوتورا که داره میترکه از خنده ولی همچنان ا/ت بغل کرده*
کازوتورا: ا/ت مادر بخدا ۲ ثانیه پیش همو دیدی_
دوستاش: پسسسسس رفتییییی دوستت پسرتتت ببی_
ا/ت : ممیبندید یا ببندمتون؟؟؟؟؟؟
دوستاش: ما اصن تورو نمیشناسیم سسیسی *میرن*
کازوتورا: جررررر
ا/ت: وایسا ببینمنمم
اونا تورو دید_
کازوتورا: یس یس یس یس بسسسسسس
ا/ت: مگه میش_
کازوتورا : حالا که شد🗿🤏🏻
᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽ ️
ویوویویویویوویویووبوبوی تموم شد بلخر_🌚💔
ا/ت: خو منم حوصلم سررفتهههه
دوستش: ا/ت چیزی گفتی؟
ا/ت: نه
*چند دقیقه بعد ا/ت از فستیوال میره بیرون و یه جای دیگه نزدیک فستیوالن*
ا/ت: هییی کازوووو *نشستن* ميگما قراره همینجوری تا آخرش توهم بمونی برام؟
کازوتورا: خوشت نمیاد میرم *نشستن کنار ا/ت*
ا/ت: ن میدونییی نمیتونم خب حست کنم... عام
کازوتورا: برا چی اصن باید حسم کن_
ا/ت: نادیده بگیر حرفمو *لبو شده*
کازوتورا: عا
ا/ت: خببب پسسسسس امشببب آتیش بازیههه
کازوتورا: عه ؟
ا/ت: آره دیگ_ توهم درس_ از پشت کوه اومدی تو؟
کازوتورا: عیشش
*اتیش بازی میشه*
ا/ت: عرررر اونجارووووو *اشاره کردن*
کازوتورا: عوم ا/ت
ا/ت: بلهه
کازوتورا: اگه یه کاری کنم قول میدی نادیده بگیری؟
ا/ت: بستگی دار_
کازوتورا: میدی یا نه؟
ا/ت: باشه قول میدم حالا میخاستی چیکا_
کازوتورا: همین...
*میبوستش* (هرکی گزارش کنه تا فردا صبح با چاقو میوفنم دنبال_🌚👍🏻)
ا/ت: *لبو مادرنجات*
*ا/ت چشاش باز میکنه کازوتورارو نمیبینه*
ا/ت: کازوتوراااا
کازووووووو پسرهههه موززززتررر
*همه جارو نگاه میکنه بعدشم میره تو فستیوال دوباره چون دوستاش اومدن دنبالش اینم دنبالشون میره تو فستیوال و اماشو میگیره*
*یهو اسم خودشون میشنوه پس سرشو برمیگردونه سمت صدا*
...: ا/ت *لبخند*
ا/ت: ک_کازوتورا *اماش از دستش میوفته🗿*
*میپره بغل کازوتورا*
کازوتورا: حیح
دوستاش: وایسا چیشود؟
ا/تتتتتتتتتتتتتتت دوسسستتتتت پسرررر دارهههههههههههههعه
ا/ت: ببندید کثافتا بزارین صحنه رمانتیکم تموم کنممم *با گریه*
*کازوتورا که داره میترکه از خنده ولی همچنان ا/ت بغل کرده*
کازوتورا: ا/ت مادر بخدا ۲ ثانیه پیش همو دیدی_
دوستاش: پسسسسس رفتییییی دوستت پسرتتت ببی_
ا/ت : ممیبندید یا ببندمتون؟؟؟؟؟؟
دوستاش: ما اصن تورو نمیشناسیم سسیسی *میرن*
کازوتورا: جررررر
ا/ت: وایسا ببینمنمم
اونا تورو دید_
کازوتورا: یس یس یس یس بسسسسسس
ا/ت: مگه میش_
کازوتورا : حالا که شد🗿🤏🏻
᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽ ️
ویوویویویویوویویووبوبوی تموم شد بلخر_🌚💔
۸.۲k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.